امام روح الله...مسیح دوران
«ارنست کاردیناله»، کشیش مسیحی و وزیر آموزش و پرورش دولت انقلابی ساندنیستهای نیکاراگوئه، شرح دیدار خود با بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان را اینگونه بیان میدارد: «بعد از انقلاب نیکاراگوئه، به شدت تحت محاصره اقتصادی بودیم و نیشکر - که مهمترین منبع درآمد ارزی کشور ما بود - از ما خریداری نمیشد. وضعیت بسیار بغرنج و مبهمی داشتیم. در سفری به ایران، خدمت رهبر انقلاب اسلامی رسیدم. از کوچههای پرپیچ و خم جماران گذشتم.
خانه رهبر انقلاب را در نهایت سادگی یافتم. مردی که شرق و غرب را به لرزه انداخته بود، پیرمردی است با لباس ساده در اتاقی کوچک. تنها حرفی که ایشان گفتند، این بود: «ما در کنار مبارزان علیه ستمکاران هستیم». این سخن قوت قلبی بود که با هیچچیز قابلقیاس نیست. در ادامه سفر به مقر پاپ، رهبر کاتولیکهای جهان رفتم. آن کاخ تو در تو و آن مقر باشکوه، آن لباسهای گرانقیمت و فاخر و رفتار تند و برخورد تلخ پاپ که گفت: «اگر میخواهی کمکی از جانب کلیسا به شما بشود، نباید به سیاست، کاری داشته باشید و همچنین با آمریکا درنیفتید.» من گفتم: « رهبر من قاعدتا باید شما باشید، اما نیستید. رهبر من امام خمینی است که به آن سادگی زندگی میکند و واقعا راه حضرت مسیح (علیهالسلام) را میرود و با آمریکا دشمن است. اگر حضرت مسیح (علیهالسلام) حالا بود، رفتار امام خمینی [قدسسره] را داشت.» این تصویری نقشبسته در دل و جان یک غیرمسلمان است که حقیقت دین خویش را در حضرت امام متجلی میبیند.
بهراستی امام عزیز ما، که بود و چه کرد؟ ما بهعنوان پیروان و میراثداران او چه اندازه آن یگانه دوران را میشناسیم و چقدر عظمت میراث گرانبهای او را -که پیرامون آن در وصیتنامه سیاسی و الهی خود فرمود: «نباید شک کرد که انقلاب اسلامی از همه انقلابها جداست، هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام، تردیدی نیست که این تحفهای الهی و غیبی بود که از جانب خداوند منان برای ملت مظلوم و غارتزده عنایت شده است»-درک کردهایم؟ بیشک او بارقهای از لطف خدا به مردم جهان بهویژه مسلمانان بود و امروز با گذشت ۲۳ سال از رحلت جانسوز آن خورشید تابان، با رجوع به بیانات خلف صالح او که در ایام حزن و عزای رحلت جانسوزش بیان شده، به حقیقت خمینی کبیر بیشتر آشنا میشویم و تجلی حقانیت این سخنان پس از دو دهه هنوز چشمگیر مینماید، تا ما دوباره به عظمت انقلاب اسلامی بیندیشیم و ارادهای درخور این بزرگی را برای صیانت و پاسداری و فراتر از آن برای رشد و پویایی آن، وجه همت خویش قرار دهیم. پس باید که در سخنان رهبر فرزانه انقلاب اسلامی تأمل کنیم:
«آرمانهاى بزرگى که امام (رحمتاللهعلیه) بیان مىکردند، عبارت بود از: مبارزه با استکبار جهانى، حفظ اعتدال قاطع در خط «نه شرقى و نه غربى»، اصرار فراوان بر استقلال حقیقى و همهجانبه ملت - خودکفایى بهمعناى کامل - پافشارى فراوان و تمامنشدنى بر حفظ اصول دینى و شرع و فقه اسلامى، ایجاد وحدت و همبستگى، توجه به ملتهاى مسلمان و مظلوم دنیا، عزت بخشیدن به اسلام و ملتهاى اسلامى و مرعوب نشدن در مقابل قدرتهاى جهانى، ایجاد قسط و عدل در جامعه اسلامى، حمایت بىدریغ و همیشگى از مستضعفان و محرومان و قشرهاى پایین جامعه و لزوم پرداختن به آنها.» (۱۷/۳/۱۳۶۸)
ایشان درخصوص کارهای ماندگار و بزرگ امام نیز فرمودهاند: «اولین کار بزرگ او، احیاى اسلام بود. ۲۰۰ سال است که دستگاههاى استعمارى سعى کردند تا اسلام بهدست فراموشى سپرده شود... چون مىدانستند این دین، بزرگترین مانع در راه چپاول قدرتهاى بزرگ و استکبارى است. امام ما اسلام را دوباره زنده کرد و به ذهن و عمل انسانها و صحنه سیاسى جهان برگرداند.
دومین کار بزرگ او، اعاده روح عزت به مسلمین بود... با کار بزرگى که امام (رحمتاللهعلیه) انجام داد، مسلمانها در همهجاى دنیا احساس عزت مىکنند و به مسلمانى و اسلام خود مىبالند.
سومین کار بزرگ او این بود که به مسلمانها احساس درک امت اسلامى داد. امروز همه مسلمانها، در اقصاى آسیا تا قلب آفریقا و تمام خاورمیانه و در اروپا و آمریکا، احساس مىکنند که جزو یک جامعه جهانىِ بزرگ، بهنام امت اسلامى هستند. امام احساس شعور نسبت به امت اسلامى را ایجاد کرد، که بزرگترین حربه براى دفاع از جوامع اسلامى در مقابل استکبار است. چهارمین کار بزرگ او، ازاله یکى از مرتجعترین و پلیدترین و وابستهترین رژیمهاى منطقه و جهان بود... ایران مهمترین دژ استعمار در منطقه خلیجفارس و خاورمیانه بود. این دژ، بهدست امام ما در هم فرو ریخته شد.
کار پنجم او، ایجاد حکومتى بر مبناى اسلام بود؛ چیزى که به ذهن مسلمانها و غیرمسلمانها خطور نمىکرد. امام (رحمتاللهعلیه) در حد یک معجزه، به این خیال افسانهآمیز لباس واقعیت پوشاند.
کار ششم او، ایجاد نهضت اسلامى در عالم بود... امروز در هر نقطهاى از دنیاى وسیع اسلام که جمعیت یا گروهى به انگیزه آزادیخواهى و ضدیت با استکبار حرکت مىکنند، مبنا و قاعده کار و امید و رکنشان، تفکر اسلامى است.
هفتمین کار بزرگ او، نگرشى جدید در فقه شیعه بود. فقاهت ما پایههاى بسیار مستحکمى داشته و دارد... امام عزیزمان این فقه مستحکم را در گسترهاى وسیع و با نگرشى جهانى و حکومتى مورد توجه قرار داد و ابعادى از فقه را براى ما روشن کرد که قبل از آن روشن نبود.
کار هشتم او، ابطال باورهاى غلط در باب اخلاق فردى حکام بود.. امام ما این باور غلط را عوض کرد و نشان داد که رهبر محبوب و معشوق یک ملت و دیگر مسلمانان عالم، مىتواند زندگى زاهدانهاى داشته باشد و بهجاى کاخهاى مجلل، در یک حسینیه از دیدارکنندگان پذیرایى کند و با لباس و زبان و اخلاق انبیا با مردم برخورد کند... از معجزات بزرگ آن بزرگوار این بود که هم در زندگى خود و هم در آن دستگاهى که بهوجود آورده بود، نور معرفت و حقیقت تجلى یافته بود.
کار نهم او، احیاى روحیه غرور و خودباورى در ملت ایران بود. برادران عزیز! حکومتهاى استبدادى و فردى، سالهاى متمادى ملت ما را بهصورت ملتى ضعیف و مستضعف و توسرىخور در آورده بودند؛ ملتى که از استعداد جوشان و خصلتهاى جمعى فوقالعاده ممتاز برخوردار است و در طول تاریخ بعد از اسلام، اینهمه افتخارات علمى و سیاسى دارد... بنابراین، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ما کشته بودند؛ ولى امام عزیز ما، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ایران بیدار و زنده کردند.
در همان حال که ملت ما از احساسات و نخوتهاى بیجاى ناسیونالیستى - که استکبار عامل آن، و رژیم منحوس پهلوى مروجش بود - مبرا هستند، اما احساس عزت و قدرت مىکنند... این روح عزت و خودباورى و غرور ملى و افتخارات حقیقى و اصیل را امام (رحمتاللهعلیه) در ملت ما زنده کرد.
و بالأخره دهمین کار بزرگ او، اثبات این نکته بود که «نه شرقى و نه غربى»، یک اصل عملى و ممکن است. دیگران خیال مىکردند که یا باید به شرق متکى بود و یا به غرب، یا باید نان این قدرت را خورد و ستایشش کرد و یا آن قدرت را ! فکر نمىکردند که یک ملت بتواند هم به شرق و هم به غرب «نه» بگوید و بایستد و بماند و خود را روزبهروز ریشهدارتر کند؛ اما امام (رحمتاللهعلیه) این نکته را ثابت کرد.» (۲۳/۴/۱۳۶۸)
و عامل موفقیت امام را اینگونه ذکر کردند: «آنچه امام بزرگوار و ملت شجاع ما را در راه این مبارزه بزرگ موفق کرد، بصیرت و صبر بود - مقاومتى همراه با بصیرت - همانطور که امیرالمؤمنین (علیهالصلاهوالسلام) فرمود: «و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر والصبر». علت آنهم این است که امروز مبارزه با کفر خالص و شرک خالص نیست، تا مطلب روشن، و صفبندیها مجزا و جداى از هم باشد؛ بلکه امروز مبارزه با نفاق و دورویى و تزویر و شعارهاى توخالى و دروغزنیها و لافزنیهایى است که بلندگوهاى استکبار را در همه انحاى عالم پُر کرده است. بسیارى دم از طرفدارى از حقوق بشر مىزنند و دروغ مىگویند. بسیارى دم از اسلام مىزنند و دروغ مىگویند.
اسلام آنها، اسلام باب طبع و میل سردمداران استکبار است. بسیارى دم از مساوات و برابرى انسانها مىزدند و مىزنند و دروغ مىگفتند و مىگویند. بنابراین، مبارزه در دوران کنونى، مبارزهاى دشوار است؛ هم بهخاطر قدرت زر و زور استکبار، و هم بهخاطر قدرت تبلیغاتى و توجیهگر دروغگوییها و نفاقهاى استکبار و ایادیش. انسانهاى بى بصیرت، زود فریب مى خورند. همین امروز هم در دنیا آدمهاى دلسوزى هستند که فریب خوردهاند؛ دشمن را نشناختهاند و صف را تشخیص ندادهاند. در ایران، امام عظیمالشأن ما، به برکت بصیرت مردم - که با صبر و مقاومت آنها همراه بود - این راه را طى کرد و به موفقیت رسید. خود او، در ایجاد این بصیرت و صبر در مردم، بزرگترین مؤثر بود. هرجا در انحاى عالم مبارزهاى صورت مىگیرد، حرکتى مىشود، انسان دلسوزى در پى نجات تودههاى مردم حرکت مىکند، باید بداند که این راه، با هوشمندى و بصیرت و نیز با صبر و مقاومت طىشدنى است، و لاغیر.» (۱۴/۳/۱۳۷۰)
امروز ما از نعمت وجود پیر جماران محرومیم و به لطف الهی از دریای وجود رهبر فرزانه انقلاب بهرهمند و چه زیبا بزرگ عارف زمانه حضرت آیتالله حسنزاده آملی در وصفش به قرآن توسل جست، آنجا که خداوند بزرگ فرمود: «مَا نَنسَخْ مِنْ آیَه أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ الله عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» و باز باید از خود بپرسیم آیا امروز قدر این نعمت را دانسته و به وظایف خود در قبال معظمله آشناییم و یا در صورت شناخت وظایف خویش، عامل به آنها هستیم؟
پی نوشت: از آرشیو
- ۹۱/۰۳/۱۸