جناب آقای موسوی؛به خاطر آنچه پیش از این از تو شنیده بودم،دوستت داشتم!اما...
جناب آقای میر حسین موسوی!
ایران فقط تهران نیست! رأی یک شهروند تهرانی، با رأی یک شهروند روستایی این مملکت، از نظر قانونی! هیچ تفاوتی نمیکند. البته شاید در دیدگاه شما، روستاییان و مردم شهرهای کوچک این کشور، جزو ملت ایران نیستند! و چون در شهر تهران رأی بیشتری داشتهای پس برندهای و رأی دیگران ارزشی برایت ندارد! +
جناب آقای موسوی!
به خاطر آنچه پیش از این از تو شنیده بودم، دوستت داشتم! اما امروز میبینم که جز سایهای مه آلود و سرد، تصویر دیگری در ذهنم از تو نمییابم. +
میر حسین جان!
آنچه در شعار و عمل شما در رابطه با قانون فهمیدم این است: قانون و قانون گرایی خوب است، اما تا زمانی که در راستای منافع شخصی و طیف همراهتان باشد! +
موسوی عزیز!
دموکراسی و انتخابات دموکراتیک چیز خوبیست؛ اما وقتی نتیجهاش به نفع شما باشد!
آقای موسوی!
شاید طعم پولهای باندهای قدرت و ثروت و خاندان زر و زور زیر دندانت رفته و نمکگیر شدهای؟!
میرحسین عزیز!
میدانیم و میدانی! که از همان اول بازیچه بودی!؟
عروسک خیمه شببازی بازیگردانان صحنهای که نه برای رقابت، بلکه برای ضربه زدن به نظام و کشور و مردم شکل گرفته بود. + + +
جناب آقای مهندس!
این روزها و شبها، نمونههایی عملی از مدنیت و اخلاق برخی از هوادارانت را در میادین و خیابانهای تهران و اصفهان و تبریز و... میبینیم! + + +
جناب مستطاب!
در نطقهای انتخاباتیات بارها و بارها شنیدم که پیر و مرادت را امام خمینی(ره) معرفی میکردی، پس ببین که خمینی عزیز، درباره امروز تو چه میگوید:
غلط میکنی قانون را قبول نداری، قانون تو را قبول ندارد.
آیا بازهم پیر مرادت خمینی است؟
- ۸۸/۰۳/۲۸