حکایت این روزهای ما
سه شنبه, ۵ خرداد ۱۳۸۸، ۱۱:۰۱ ق.ظ
-
بسم الله...
اینروزا عجیب دلم گرفته....به شدت همه ی آسمون وزمین دست به دست هم دادن برای زمین زدن که نه! کشتن احمدی نژاد....فقط تخریب فقط تخریب فقط تخریب....هم موسوی ...هم کروبی هم رضایی... ای خدا!
دلم میگیره از اینکه یکی صادقانه کار میکنه و در شرایطی که تازه برنامه هاش دارن نتیجه میدن اینقدر بیشرفانه برای رسیدن به پول و قدرت بخواییم بکوبیمشو بزنیمش زمین...گاهی تو دلم میگم....احمدی نژاد!!! زود بود که بیایی..خیلی زود بود...هنوز قدرتو نمیدونن... میلیارد میلیارد تو ستادهاشون دارن خرج میکنن...تیشرت ها و روسری های سبز مجانی بین مردم توزیع میکنن....
اونوقت ما توی ستادهایی که خودمون تشکیل دادیم با پول خودمون! داریم فقط برگه و پوستر از پول خودمون چاپ میکنیم برای احمدی...چرا؟ چون مثل موسوی و رضایی و کروبی پول نداره تا خرج کنه برای رسیدن به قدرت....بگذریم...رئیس جمهور محبوبم گفته راجع به هیچ نامزدی صحبت نکنین که خدای نکرده تخریب به حساب نیاد..
عجیب دلم میگیره این روزا....عجیب...
ما فقط خدا رو داریم...فقط خدارو...
- ۸۸/۰۳/۰۵