حکایت من و سربازی
چهارشنبه, ۱ آبان ۱۳۸۷، ۰۸:۰۱ ق.ظ
بسم الله؛
-
نوبت ما هم شد شتری که دم در خونه ی هر پسری میخوابه سراغ منم اومد و منم دارم میرم سربازی...
-
حتی قبول شدن توی رشته مهندسی IT دانشگاه علم و صنعت هم مانع از این نشد که اعزام نشم-بنابه دلایلی- و این فارغ التحصیل کاردانی نرم افزار سیستم مجبوره دانشگاه و سربازی رو با هم دیگه بگذرونه
...
-
بگذریم حرف خاصی ندارم... فردا صبح اعزامم . ... اعزام از ارتشه.... عجب شیر تبریز
... از همگی دوستان التماس دعا دارم ...
-
اگه دوران آموزشی مرخصی بگیرم حتما یه سری اینجا میزنم و یه چیزایی مینویسم....
-
مارو بگو دنبال زدن یه شرکت بزرگ تو تهران بودیم سر از کجا در آوردیم...یه دوستی میگفت هرچی رو حساب کتاب کنی درست نمیشه...اینم جریان ماست دیگه...
-
خیال دوستان راحت... موهامو قرار نیست بزنم....
-
فعلا.....
-
پی نوشت:
عکس تزئینیه.. تو اینترنت پیدا کردم...
- ۸۷/۰۸/۰۱