بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

خدایم لا به لای طوفان بود...

سه شنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۸۴، ۱۰:۰۴ ق.ظ

خدایم لا به لای طوفان بود

پسر نوح به خواستگاری دختر هابیل رفت. دختر هابیل جوابش کرد و گفت: نه،هرگز، همسری ام را سزاوار نیستی؛تو با بدان نشستی و خاندان نبوتت گم شد. تو همانی که بر کشتی سوارنشدی. خدارا نادیده گرفتی وفرمانش را . به پدرت پشت کردی، به پیمان و پیامش نیز.غرورت غرقت کرد .دیدی که نه شنا به کارت آمد نه بلندی کوه ها!

پسر نوح گفت: اما آنکه غرق می شود، خدا را خالصانه تر صدا می زند،تا آن که بر کشتی سواراست.من خدایم را لا به لای طوفان یافتم،در دل مرگ و سهمگینی سیل .

دختر هابیل گفت: ایمان، پیش از واقعه به کار می آید. در آن هول و هراسی که تو گرفتار شدی، هر کفری بدل به ایمان می شود. آن چه تو به آن رسیدی ایمان به اختیار نبود، پس گردنی خدا بود که گردنت را شکست. پسر نوح گفت: آنها که بر کشتی سوارند، امنند و خدایی کجدار و مریض دارند که به بادی ممکن است از دستشان برود. من اما آن غریقم که به چنان خدای مهیبی رسیدم که با چشمان بسته نیز می بینمش و با دستان بسته نیز لمسش می کنم .خدای من چنان خطیر است که هیچ طوفانی آن را از کفم نمی برد. دختر هابیل گفت: باری، تو سرکشی کردی و گناهکاری . گناهت هرگز بخشیده نخواهد شد.

پسر نوح خندید و خندید و خندید و گفت: شاید آن که جسارت عصیان دارد،شجاعت توبه نیز داشته باشد.شاید آن خدا که مجال سرکشی داد، فرصت بخشیده شدن هم داده باشد!دختر هابیل سکوت کردو سکوت کرد و آنگاه گفت: شاید. شاید پرهیزکاری من به ترس و تردید آغشته باشد. اما نام عصیان تو دلیری نبود. دنیا کوتاه است و آدمی کوتاه تر. مجال آزمون و خطا نیست.

پسر نوح گفت: به این درخت نگاه کن. به شاخه هایش . پیش از آن که دست های درخت به نور برسند، پاهایش تاریکی را تجربه کرده اند، گاهی برای رسیدن به نور باید از تاریکی عبور کرد . گاهی برای رسیدن به خدا باید از پل گناه گذشت...من این گونه به خدا رسیدم. راه من اما راه خوبی نیست. راه تو زیباتر است، راه تو مطمئن تر،دختر هابیل!

پسر نوح این را گفت و رفت. دختر هابیل تا دور دستها تماشایش کرد و سالهاست که منتظر است و سالهاست که با خود می گوید: آیا همسریش را سزاوار بودم!

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی