بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

دردا درد...

يكشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۸:۳۹ ق.ظ

جام اول:

دردیست غیرمردن کان را دوا نباشد !!!

پس من چگونه گویم کان درد را دوا کن؟؟؟

 

جام دوم:

آدم ها را عادت کرده ام که بر اساس دردهایشان تقسیم بندی کنم. آدم های کوچکی که دردشان بوی پفک نمکی می دهد. آدم هایی که دردشان بوی دماغ سوخته می دهد. آدم هایی که دردشان فقدان های مادی دنیاست. به قولی دیگر فرش گم کرده اند. آدم هایی که دردشان فقدان معنوی دنیاست و به نوعی آدم هایی که عرش گم کرده اند.

و آدم هایی که دردشان، عظمت دردشان، بزرگی دردشان، تفاوت و خلاقیتی که در داشتن درد به خرج می دهند هوش از سر آدم می برند. نه در گم کردن فرش می سوزند و نه در حسرت عرش بی خود شده اند. دردی که هیچ حیطه ای توان معرفی کردن آن درد را در محدوده ای خاص را ندارد. فقط می توان گفت که درد ناب را سر کشیده اند. مثلا مردی که سر در چاه میکرد و از دردش حدیث به چاه می گفت! هر چقدر دنبال دردش گشتم نیافتم.

بویی از آن چاه که به مشامت می رسد حس می کنی همه چاه های عالم را می خواهی تا از شمیم درد علی ناله کنی. این حرفها به ما چه برسد؟!

 

جام سوم:

لقد خلقنا الانسان فی کبد... و آدم را در درد، با درد، همراه درد، بوسیله درد، توسط درد و اندرون درد آفریدیم. اصلا انسان را درد اندود کردیم تا آفریده شد. هر کسی را اراده کردیم تا درجه بالاتری از آفرینش را داشته باشد دردش را بیشتر ریختیم. هر کس را که خواستیم نزدیک تر به ما باشد جامش را از درد بیشتری پر کردیم. مبتلایش کردیم. دچارش کردیم. و دچار را چه چاره؟ بیچاره را چه چاره؟

گفتیم بی چاره برو و چاره بجو!!!

 

جام آخر:

هر که زنده تر بازنده تر

و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر

 

من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو

پیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو

سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو  

ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو

دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت

آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو

گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم

گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت

سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو

گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد

گفت می‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو


پی نوشت:

1-از آرشیو یادداشت های قدیمی

2-اینروزا دارم تلاش میکنم بیشتر کار کنم...

3-بانو کمی کم طاقت شده این روزها و نگران من

نظرات (۴)

وقتی دچار کمبود معنوی می شم میزنه به سرم و حالم رو خراب میکنه ...ناله ی درونم گوشم رو کر کرده...نیاز به خلوت معنوی و نیایش دارم...
کار عشق از وصل و هجران درگذشتدرد ما از دست درمان درگذشتکار، صعب آمد به همت برفزودگوی، تیز آمد ز چوگان درگذشت
سلام.سپاس.سپاس.سپاس.سپاس.سپاس.سپاس.سپاس.سپاس.سپاس.سپاس
نردبان دلم شکسته است، می شود برای من کمی دعا کنی؟یا اگر خدا اجازه میدهد، کمی به جای من خدا خدا کنی؟راستش دلم مثل یک نماز بین راه خسته و شکسته است...میشود برای بیقراری دلم سفارشی به آن رفیق با وفا کنی؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی