بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

دو وب نوشت....

دوشنبه, ۴ دی ۱۳۸۵، ۰۶:۱۵ ب.ظ

      همیشه پیاده روی را دوست داشته ام،قدم زدن متوالی در خیابانی بی پایان،تاریک و نم ناک، خیابان بیست و سوم...

همیشه در حال فکر کردن هستم، با شانه ای افتاده و چشمانی که همیشه به کف خیابان نگاه می کنند.قدم زنان در آینده ای که دوستش دارم سیر می کنم و از سکوت و تنهایی لذت می برم.

چقدر دوست داشتنی است سکوت، کاش همیشه همه جا ساکت بود،در صدای سکوت خودم می نویسم ، نه آنچه را که در دل دارم ، آنچه را که گاهی در مقابل خود میبینم. نوشتن را ادامه خواهم داد، تا آنجا که دیگر نتوانم بنویسم.

خواهم نوشت از خودم، از زندگی ام  از آنچه به آن اعتقاد دارم و آنچه را که دوست دارم...

 

                                  *************************************

                                                       از ملکوت آمد و رفت...

 

                                         مجسمه عیسی مسیح در ریودوژانیرو

 

                                                 

 

گفت: « من بنده خدایم . مرا کتاب داده و پیغمبر کرده و هر کجا که باشم ، قرین برکت ام . و به نماز و زکات ، مادام که زنده باشم، سفارش ام فرموده ، نسبت به مادرم نیکوکارم گردانده و گردنکش و نافرمانم نکرده است».

این را در بیت اللحم گفت ، وقتی سه روزه بود. خطاب به جماعتی که مادرش مریم، پرهیزکارترین بانوی شهر را زخم زبان می زدند. آنها باور نداشتند که این «یشوعا» ، همان «مسیح » موعود است . اما او مسیح بود ، مسیح تر از همه. مبشر رحمت و بیم دهنده از عقوبت خدا و گفت : «خدای یکتا پروردگار من و پروردگار شماست. او را بپرستید . راه راست، این است و شریعت را پاس بدارید.»

این را هجده ساله بود که گفت. سال هایی که هنوز نزد همسر مادرش،‌یوسف نجار ، نجاری می کرد و با خاله زاده مادرش ، یحیای پیامبر به معبد می رفت. کاهنان یهودی ، این دو جوان عابد را که بر خلاف خودشان هیچ نداشتند ، دشمن می داشتند . یحیی لباس از پشم شتر داشت و کمربند بر کمر و چشمانش همیشه گریان بود. عیسی هم شبیه او بود، با این تفاوت که به رحمت خدا بیشتر امید داشت. یحیی به کاهنان گفته بود: «توبه کنید زیرا که ملکوت آسمان ، نزدیک است» . و ملکوت خدا، ظهور مسیح بود و گفت :« ای بنی اسرائیل ،‌من پیام آور خدا برای شما هستم که آنچه را پیش از من در تورات مکشوف شده ، تایید کنم و شما را به پیام آوری بشارت دهم که پس از من می آید و نامش ستایش شده است».

این را کنار رود اردن گفت. وقتی که پس از چندماهی تفکر در صحرای اردن ،برایش مکاشفه ای عرفانی همچون شهود برای انبیای سلف ، عاموس و اشعیا و ارمیا، روی داده بود. او بشارت دهنده ایمان و دوستی و آزادی بود و گفت :« من به شما می گویم که دشمنان خود را دوست بدارید و به کسانی که به شما نفرت دارند ، خوبی کنید . برای آنانی که به شما ناسزا می گویند دعای خیر کنید و برای افرادی که به شما آزار می رسانند برکت خدا را بطلبید.»

این را در اورشلیم گفت ، وقتی که کاهنان ، پیامبر دروغین اش خواندند و مردمان سنگش زدند. فقط دوازده یار داشت ، و گفت: «آن کس که گناه نکرده ، می تواند دیگران را عقوبت کند. خوشا به حال آنها که گناه نکنند».

این را وقتی گفت که می خواستند مریم مجدلیه را سنگسار کنند. هیچ کس نماند،‌جز عیسی و یحیی. اما برای کشتن یحیی ، خیلی ها بودند و گفت:« ای خدا ، تو خدای من هستی. در سحر، تو را خواهم طلبید . شما نیز بیدار باشید و دعا کنید . بیدار باشید ،‌زیرا نمی دانید که در چه وقت ، صاحب خانه می آید. مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می کشند. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون بیاید ، ایشان را بیدار یابد».

این را بر روی تپه جلجتا گفت. وقتی که مردمان را موعظه می کرد و کاهنان را که فقط در فکر ثروت اندوزی بودند ،‌نکوهش می کرد. پس کاهنان ، بدعت گذارش خواندند ، بر او دروغ بستند و حکم به کشتن اش کردند. اما تقدیر خدا بر تدبیر ایشان غلبه یافت و عیسی به آسمان شد.

و گفت :« بدانید که اگر دل به دنیا می بستید ،‌دنیا شما را دوست می داشت . ولی شما به آن دل نبسته اید . بدانید که اگر مرا آزار کنن، شما را هم آزار خواهند کرد. غلام، برتر از آقای خود نیست. به خاطر داشته باشید کلامی را که به شما می گویم: تسلی دهنده خواهد آمد ،‌تسلی دهنده خواهد آمد. »

                                **************************************

پی نوشت ها:

۱-میلاد مسیح (ع) بر همه مسیحیان و مسلمانان جهان مبارکباد.

۲-یادداشت قبلی ام در مورد مسیح

۳-مراسم اختتامیه جشنواره سراسری عکس دانشجویان ایران (آسمان) هم بالاخره برگزار شد و تونستیم نفس راحتی بکشیم . چند روز بود که درگیر کارهای جشنواره بودم از پیگیری کارهای دکور و سیستم های صوتی تصویری تا توزیع دعوت نامه ها  و پوستر جشنواره.

۴-با توجه به اینکه امتحانات پایان ترم نزدیک شده، برای دوره کردن و خوندن درس ها یک برنامه مفصل آماده کردم. امیدوارم بتونم به این برنامه عمل ! کنم.

۵-این روزها خیلی سرم شلوغ شده ، از یک طرف کارهای سازمان و نشریه ، از طرف دیگه درسها هم که جای خودشون رو دارن. از یک طرف هم که باید کارهای پروژه پایان نامه ام رو شروع کنم.

۶-خیلی دلم برای یکی از دوستانم (صمد نوروزیان) تنگ شده ... امیدوارم دوباره وبلاگش رو درست کنه و خب بریم بخونیم دیگه...

۷-... نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار               چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

 

                                     *********************************

 

پروردگارا! در جان من آزادگی، در روح من بی نیازی، در قلبم اطمینان ، در کارهایم یکرنگی ، در چشمم نور و در دینم روشن بینی بگذار.

 

 

الهم عجل فی فرجه مولانا اباصالح المهدی

نظرات (۷)

................................ سکوت صدای خداوند است .....................................
  • توسط:توحید
  • اگراسمان ابری مجال میداد قطعا پرستاره ترین شبها را نظاره گر بودیم .میلادزمینه ساز نزول ماهی از اسمان بر زمینیان مبارک.
  • توسط:ماهی خانوم
  • عید شما هم مبارک!موافقم!حرف بزنیم!
  • توسط:ندا
  • راستی منم میلاد حضرت عیسی (ع) رو به شما و بقیه دوستان تبریک می گم
  • توسط:ندا
  • سلام ...... چطوری؟ می بینم که سبکت هم عوض شدی ... خیلی خیلی خیلی خوب بود مخصوصا تیکه اولش خیلی خوب نوشتی همیشه این طوری بنویس..... نظر واقعی ام رو هم بعدا می گم حتما .....
  • توسط:خیابان بیست و سوم
  • سلاملطفا اسم منو ازلیستت پاک کن!به جاش یه چیز دیگه نویس
  • توسط:علیرضا
  • سلام حاج محمدرضا!بابا چه کردی تو!هر دفعه میایم کلی مطالب جالب و پربار می نویسی.متنت رو خوندم. تحقیق جالبی بود و اگه کش نرفته باشی معلومه روش کار کردی!تولد حضرت عیسی (ع) بر شما هم مبارک!موفق و پیروز باشی..

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی