سرنوشت مشابه همه قانون شکنان!
1- «همه باهم برابرند، اما بعضی از بقیه برابرترند!» آنهایی که رمان «مزرعه حیوانات» اثر جرج ارول را خواندهاند به خوبی میدانند که همین یک جمله بنای انحراف حاکمان مزرعه تازه از بند اربابان ظالم رسته را بنیان گذاشت و باعث شد تا حاکمان انقلابی دیروز به اربابانی ظالمتر از اربابان ظالم دیروز تبدیل شوند!
۲- حرمت قانون در نظام جمهوری اسلامی تا آن حد است که به فتوای حضرت امام و مقام معظم رهبری رعایت آن واجب و تخلف از آن حرام است و به تصریح قانون اساسی حتی رهبری در برابر قانون با بقیه مساوی شمرده میشود.
۳- کمتر کسی است که از اجرای عدالت و قانون در حق خود و خانواده و اطرافیانش (البته آنگاه که اقامه عدالت و اجرای قانون به زیان باشد!) راضی باشد و کمتر مجرمی است که خود را مستحق مجازات بداند! اکثر مجرمان حتی خفاش شب و امثال او نیز در هنگام اجرای احکام قضائی خود را مظلوم میدانستند و معتقد بودند که در حق آنها اجحاف شده و نبایستی مجازات شوند!
۴- چند روز پیش ماموران راهنمایی و رانندگی جوان موتورسواری که مرتکب تخلفاتی شده بود را در تقاطع خیابان نواب و آزادی متوقف کردند و پس از عربدهکشی و تمرد جوان متخلف، سرانجام با دستگیری او کار خاتمه پیدا کرد! شاید هم آن قانونشکن گردنکلفت چند روز بعد آفتابه به گردن در همان خیابان گردانده شود که البته این مجازات سزای همه آنهایی است که خود را از قانون برتر میدانند و به گردن کلفتشان مینازند! اما ظاهرا برخی معتقدند که قانون باید در حق این جوان و امثال او اجرا شود و شان آنها (همان برخیها) از قانون اجل است!
۵- هر چند که مدتهاست روزگار نوچهبازی و قدارهبندی و عربدهکشی در برابر قانون و عدالت گذشته اما هنوز پیدا میشوند افرادی که با استخدام نوچه قصد احیای این سنت زشت را دارند! آن هم با هدف اثبات قطر گردنهای کلفتشان در برابر قانون و شاخ و شانه کشیدن در برابر ماموران قانون و احکام قضائی!
۶- توقف اجرای حکم قضائی سرپرست روزنامه ایران بعد از معرکهگیری و جنجالآفرینی فرد مذکور و اطرافیانش، اولین نمونه از تبعیض و برتریطلبی در این مملکت نیست و آخرین آن هم نخواهد بود. همیشه بودهاند کسانی که خود را از بقیه بالاتر میدانستهاند و به همین دلیل در برابر قانون و دادگاه و ماموران آن گردنکشی کرده و قدرتشان را بهترین دلیل مصونیتشان در برابر مجازات و اجرای قانون عنوان میکردهاند!
۷- و البته چنین خودبرتربینیها و تبعیضطلبیهایی رخ نمیدهد مگر با حمایت کسانی که «خود» و «من» را آن هم به اتکای رای ملت، بالاتر از قانون و عین حاکمیت فرض میکنند!
۸- هنگامی که به تصریح ریاست دیوان عدالت اداری اجرای حکم انفصال معاون اجرایی رئیسجمهور مدتها معطل میماند و بعد به فراموشی و به بایگانی سپرده میشود، هنگامی که معاون دیگر رئیسجمهور از حضور در بازپرسی طفره رود و هنگامی که رئیس محترم جمهور کابینه خود را خط قرمز معرفی و تصریح میکند که در برابر اجرای قانون در حق همکارانش ساکت نخواهد نشست، دیگر از فردی مانند دکتر جوانفکر چه توقعی میتوان داشت جز ایستادن در برابر ماموران قانون ؟!
۹- روزگاری در این مملکت رهبر و بنیانگذار انقلاب با تسلیم در برابر احضاریه دادگاه (که در پی شکایت بیاساس فردی از امام بابت زمینهای موروثی ایشان در خمین تشکیل شده بود) آمادگی خود را برای اجرای قانون اعلام نمودند! در همان زمان عالیترین مقامات قضائی حکم اعدام فرزندان منافق و تروریست خود را امضا کردند و مادرانی فرزندان منافق خود را به دادگاه تسلیم نمودند! و نامشان را برای همیشه در قلب ملت جاودانه کردند!
۱۰ - و البته آنهایی که خود و خانواده و اطرافیانشان را برتر از قانون دانستند و حاضر به تمکین در برابر عدالت نشدند و احکام قضائی را کارشکنی در مسیر سازندگی و اصلاحات و توطئه جناحهای رقیب خواندند هم در این مملکت بودند و به دست ملت و دقیقا به دلیل همین خودبرتربینیها و تبعیضطلبیها به بایگانی راکد تاریخ سپرده شدند!
۱۱- حتی اگر هم قوه قضائیه در صدور حکم اشتباه کرده باشد راهکار اعتراض قانونی به این خطا وجود دارد و هیچ کس به هیچوجه حق ندارد در نظام جمهوری اسلامی جرزنی کند و خود را ملاک حق بداند و به این بهانه از قانون سرپیچی نماید!
۱۲- ملت ایران با حوصله است! و در شکستن شاخ آدمهایی که اهل شاخ و شانه کشیدن برای نظامند تخصص دارد! و شاید همین حوصله به بعضیها فرصت شاخ و شانه و عربده کشیدن برای قانون و در برابر آن داده باشد!
۱۳- آنهایی که روزگاری در پاستور و اطراف و اکناف حاکمیت میچرخیدند و به دلیل خودبرتربینی و ایستادن در برابر قانون، کارشان به جرس و بیبیسی و ووآ یا اوین و... کشیده است آینه عبرت کسانیاند که امروز در پاستور و اطراف و اکناف آن میچرخند و به همان دلایل در برابر قانون ایستادهاند و خیال میکنند تا ابد دربر همین پاشنه امروز میچرخد.
۱۴- هر چند تاریخ میتواند بهترین قاضی در این دنیا باشد اما در دادگاه عدل خداوندی شاهد و حاکم یکی است و خدا کند که مدعیان عدالت در آن دنیا شرمنده خدا و شعارهایشان و مردمی که به عشق عدالت و مبارزه با تبعیض به این مدعیان رای دادند نباشند!
۱۵- و بماند که روزگار قرطیبازیهای مطبوعاتی مانند سفید چاپ کردن روزنامه، مدتهاست گذشته و این اداها در همان دوران اصلاحات نیز جواب نداد چه برسد به امروز، که دیگر هیچ روشنفکری از این ادا و اطوارها استقبال نمیکند! اینکه غاصبان روزنامه ایران چرا هنوز در سالهای دوم خرداد سیر و گشت میکنند شاید به حمایتهای بیبیسی فارسی از آنها بازگردد! بالاخره یکی باید به این سوال پاسخ دهد که بین این جماعت و بیبیسی فارسی چه سر و سری است؟
- ۹۰/۰۹/۰۵