عشق سرخ، آتش سرخ و عصیان سرخ
آن مرد عاشق بود و آن بازی عشق و آن حریف خدا . دور ، دور آخر بود و بازی به دستخون رسیده بود. آن مرد ، زمین را سبز می خواست . دل را سبز می خواست. انسان را سبز .زیرا بهشت سبز است و روح سبز و ایمان سبز.اما سبزی را بهایی است به غایت سرخ و بازی به غایتش رسیده بود .به غایتی سرخ .و از این رو بود که آن مرد، سرخ را برگزید.که عشق سرخ است و آتش سرخ و عصیان سرخ. و از میان تمام سرخان، خون را برگزید . نه این خون رام آرام سر به زیر فروتن را ، آن خون عاصی عاشق را. آن خون که فواره است و فریاد . او خون خویش را برگزید . که بازی سخت سرخ و سخت خونین بود.
ترکش کنید و تنهایش بگذارید که شما را یارای یاری او نیست. این بازی آخر است و نه جوشن به کار می آید و نه نیزه و نه شمشیر و نه سپر. دیگر نه طمع بهشت و نه ترس دوزخ و نه هول رستاخیز. بروید و بردارید و بگریزید.
دیگر پیراهنتان پاره نخواهد شد. تنتان ،پاره پاره خواهد شد. کیست؟ کیست که با تن پاره پاره بماند؟دیگر غنیمتی نصیبتان نخواهد شد. کیست؟ کیست که با قلب شرحه شرحه بماند؟ از عزیمت را دیگر بازگشتی نیست. زیرا که آن یار ، گلو را بریده و خون را پاشیده بر آسمان . کیست؟ کیست که با گلوی بریده و خون پاشیده بر آسمان بماند؟
وقتی بنده اید و او مالک ، بازی این همه سخت نیست وقتی عابدید و او معبود، بازی این همه سخت نیست.
اما آن زمان که عاشقید و او معشوق ، یا آن هنگامه که او عاشق است و شما معشوق، بازی این چنین سخت است و این چنین سرخ و این چنین خونین. و بازی عاشقی را نخواهید برد، جز به بهای خون خویش. آن مرد حسین بود و آن بازی کربلا و آن یار خدا.
پی نوشت:
* فرا رسیدن ماه خون و قیام ماه محرم بر همه آزادگان جهان تسلیت باد.
**موسیقی وبلاگ رو همون جور که گفته بودم تغییر دادم. البته باز هم تغییر می کنه .
*** در روزهای دیگه دو تا مطلب خیلی مهم در مورد جریانات مربوط به حادثه عاشورا رو میذارم روی وب.
****آقا یکی به ما کمک کنه این پروژه مون رو انجام بدیم دیگه...
*****چند روز بود حالم خیلی بد بود . الان خیلی بهتر شدم.
******همونجور که مشخصه بنر وبلاگ عوض شده. آخر وبلاگ رو هم ببینید یه دونه عکس گذاشتم.
اللهم عجل فی فرجه مولانا اباصالح المهدی
- ۸۵/۱۱/۰۲