غریب ، آنکه رفیقی نیافته مانند من
جمعه, ۱۶ آذر ۱۳۸۶، ۱۰:۴۴ ق.ظ
به کویر ماننده ایم
و به صحراهای داغناک
ما ،این آدمیان هبوط کرده در وادی حیرت
که چارسومان را دیوارهای سیمانی گرفته اند
تشنگانی که قدر دریا ندانسته
و پا از گلیم خویش فراتر گذاشتند
و سر از سراب در آوردند
ما این آدمیان سرگشته
این تشنگان تهیدست
...
و گفت :
یا موسی!
فقیر آنست که روزی دهنده ای چون منش نیست...
و بیمار آن که طبیبی چون من ندارد...
و غریب آن که رفیقی نیافته مانند من...
خدایا!
ما گدایان همواره در پیشگاهت سر میساییم
که از فقر عشق رنج می بریم
و از بیماری دل می سوزیم
و انتظارمان را پایانی نیست....
الهم عجل لولیک الفرج مولانا صاحب العصر و الزمان
پی نوشت:
-
هرچی نوشتم توی این پی نوشت اولی به وسط های جمله ام که می رسیدم همه رو پاک میکردم....فکر کنم باید سه نقطه بذارم: ...
-
بعضی ها رو میخوای نقد کنی فرصت نمیکنی ...بعضی ها رو هم میخوای نقد کنی بهت میگن این که نقد نیست ، داری میکوبیش... بعضی ها رو هم میگن نقدش نکن چون ممکنه... میگیم بابا ما ... هیچی...هیچی نگم بهتره...اون بندگان خدایی که قبلا اینجا مینقدیدمشون دیگه هیچی بهشون نمیگم....رسما توی خونه عذرمون رو خواستن....
-
نمیدونم چرا اینروزا سرم توی کتاب نمیره
....مثلا یه ماه دیگه کنکور دارم...
-
در جواب دوستانی که از یادداشت قبلی من فکرهای مختلف و ناجوری به ذهنشون خطور کرده بود باید بگم آقاجون اشتباه میکنی
.... ما نه چیزی واسه لو دادن داریم که بخوایم راحت لو بدیمش...نه چیزی که همه جز حافظ شیرازی با خبر باشن ازش...زندگی ما مشخصه... حافظ شیرازی هم با خبره از زندگی ما... داریم فعلا می زندگییم...خدایا شکرت....
-
پارسال این روزا عجب پیگیر برنامه های روز دانشجو بودیم و امسال.....خب امسال دانشجو نیستیم که بخوایم برنامه ریزی کنیم دیگه...فقط سه تا مقاله دادم به مرتضی اخوان که توی نشریه دانشگاه چاپ کنه
...کلک رشتی...
-
دیگه اینکه.............همین...
- ۸۶/۰۹/۱۶