بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

فردایی دیگر...

چهارشنبه, ۲۱ فروردين ۱۳۸۷، ۰۶:۳۶ ب.ظ

پیدایش انقلاب ها حکایت از آن دارند که عالمی که در مصدر قدرت است، دوران اش به پایان رسیده و عالم جدید در مطلع ظهور قرار گرفته است. اما عالم قدیم که نمی خواهد پایان خویش را پذیرا شود در مقابل، ورود عالم جدید به شدت مقابله می کند و عالم جدید هم که می داند فردا از آن اوست بی وقفه بر مبانی عالم قدیم می تازد. آثار این جدال در ساحت های تفکر (فلسفه- علم)،‌هنر و سیاست مشهود است. انقلاب اسلامی نویدگر عالم جدید در حیات انسان ها و صبح صادق عالم بقیه اللهی در عالم هستی بود. در هنگام ظهور خویش در چنین مبارزه ای وارد شد و عالم مدرن هم که در آخرین مراتب نزول خود قرار داشت و نمی خواست پایان خویش را قبول کند به مقابله ای همه جانبه با انقلاب پرداخت.

سیدمرتضا که به مدد سلوک روح اللهی ،‌معنای باطنی و حقیقی انقلاب اسلامی را به جان یافته بود و به ذوق حضور به عالم بقیه اللهی وارد شده بود،‌یافته بود که فردای عالم «فردایی دیگر» است که با فرداهای ترسیمی صاحبان امروز عالم بسیار متفاوت است و از آن جا که نسبت هستی بر این مبنا است که هیچ عالمی بدون خواست و مجاهدت تحقق نمی یابد،‌عالم فرردای بقیه اللهی نیز مجاهدان خویش را می خواهد. لذاست که اگر به عمر مبارک آن شهید پس از تولد معنوی او(1) نگاهی بیاندازیم هم واره او را در مجاهدتی عظیم جهت بازگشایی ساحت های مختلف عالم جدید می یابیم و از این جا است که تمام تلاش های او  در عالم تفکر،‌ هنر و سیاست تفسیر حقیقی خود را پیدا می کنند.

سیدمرتضا در عالم تفکر با نقد مبانی تفکر و تمدن غرب همه گان را به گذشت از عالم غربی و ورود به عالم بقیه اللهی فراخوانده است . در عالم هنر با نقد و تحلیل هنر مدرن در گونه های مختلف هنری و بازتعریف حقیقی و اصیل دینی،‌راه را برای گذار از هنر غربی فراهم کرده است. در عالم سیاست نیز با دفاع جانانه از مبانی انقلاب اسلامی و نقد هژمونی لیبرال دموکراسی ، افق های سیاست در عالم دینی را در مقابل دیدگان اهل نظر گشوده است و گواه همه ی این ها مقالات و کتاب های انتشار یافته ی آن عزیز است(2).سیدمرتضا

او در این مجاهدت ها هم واره متذکر شأن تاریخی زمانه که هم آن شأن مجاهدت و قیام و گذر از عالم مدرن و بازگشایی ساحت قدس بقیه اللهی است بوده و گفتار متن فیلم های مستند او حکایت گر شهود او از این شأن تاریخی است. شهادت او نیز به منزله ی مهر تایید بر سلوک و مجاهدت او از جانب حضرت حق بود و بار دیگر اثبات این معنی که سرنوشت مقلدان خمینی جز در شهادت نیست.

اما متاسفانه بعد از شهادت او بسیاری بدون توجه به شأن باطنی و حقیقی سید مرتضا و با غفلت از مقام جمع او، به سراغ تک ساحت های فعالیت های او رفته و در صدد تداوم راه اش بر آمدند. اما در هم آن عوالم مستغرق شده و به ابتذال و روزمره گی کشیده شدند. و این نکته ای بود که خود سیدمرتضا قبل از شهادت متذکر آن شده بود که :« آن چه در عالم هنر ،‌تفکر و سیاست بیان می کنم از عالم مدرن نگرفته ام و از جایی دیگر است و هر که بدون توجه به آن عالم دیگر و مقام جمع وارد این ساحات شود مستغرق خواهد شد(3)». و حال ماییم و راه سیدمرتضا و تجربیات سال های بعد از سیدمرتضا.

 

پی نوشت ها:

1.    اشاره به حادثه ی سوزاندن دست نوشته ها و تراوشات ذهنی شهید آوینی در بام خانه که از آن به تولد معنوی او تعبیر می شود(پس از پیروزی انقلاب)

2.    البته آرا و نوشته های شهید آوینی هم چون تمام تحقیقات و آرای دیگر قابل نقد و بررسی علمی است . اما شأن جهادی او چیزی است که از همه گان ممتازش می کند.

3.       شهید آوینی در سخن رانی ای که در اواخر حیات زمینی اش ایراد کرد قریب به این مضامین را بیان کرده است.

 

نظرات (۱۵)

  • توسط:شازده کوچولو
  • سلام استاد ممنون از همراهی صمیمانه تون (من یک پیغام خوب گرفتم که می تونه شادی آور باشه برای همه (بعدها یی که بیاید..(خیلی هم خصوصی نیست ولی زمان خودش را می طلبد برای گفتن))) دوباره رفتم سراغ ای میلم باز هم خبری نبودمنتظر هستم که باز هم ای میل کنید (اگر زحمتی نیست البته..!)با تشکر فراوان
    منظورم غرب شناسی بود، نه نقد غرب شناسی...!
    سلاممنم خیلی موافقم ...با چی؟... با اینکه نباید شهید آوینی رو در یک عرصه خلاصه کرد، راستش یکی از اجحافهایی که در حق ایشون می شه در واقع همینه(البته به نظر من)...ادعا ندارم که خیلی آوینی رو می شناسم نه! اما حداقل می دونم که نباید ایشونو تو فیلم سازی فقط خلاصه کنم ...یا تو نقد غرب شناسی... یا در هر چیز دیگه ای... ایشون به حقیقتی رسیده بودن ...بنابراین بر حسب شرایط مورد نیاز آن روز( به قول خودشون)وارد عرصه های مختلف مثل مستندسازی و غیره شدن......او دقیقاً مرد ِ زمانش بود ...مرد ِ زمان!
    ممنونهمین ...البته من کسی نیستم که باید از شما تشکر کنم کاری که برای شهدا انجام میشه برای شهداست و ....
  • توسط:شازده کوچولو
  • سلام استاد یه سوال شما مثل سید نوشتن را کجا یاد گرفتی؟ بزار حدس بزنم..کتاب خوندی؟سعی کردی کتاب بخونی؟در حال کتاب خوندن هستی؟.. شاید در آینده بخونی..؟!و..شوخی بود .. فقط شبیه می نویسی..! برای شهید شدن .. می تونه یه شروع باشه!
    منظورم این بود ما خودمونو قاطی می کنیم...همچنان دلم گرفته...خیلی...
    سلاماز خیلی وقت پیش منتظر بودم... منتظر سالگرد سید مرتضی...چون سال 86 جنوب هم قسمت نشد برم... دوست داشتم کاری برا سید کنم...البته ایشون خودشون همه کارن... ما خودمونو... می کنیم....نمی دونم چرا از کامنت جناب توحید اینقدر دلم گرفت...
  • توسط:شازده کوچولو
  • سلام یه کم سخت خوندم مثل حرفهای سید که باید چند بار بخونی تا بفهمی..!!باید مثل اونا باشی تا مثل اونا ببینی و بنویسی و بفهمی.. (!!)یه شهر هست که من گاها با خودم زمزمه می کنم (( وقتی خیلی سخت می شه(منظورم زندگی کردنه!):به باد حادثه بالم اگر شکست چه باک خوشا پریدن با این شکسته بالی ها..
    گزارش خبرنگار من ِ اواز مراسم پانزدهمین سالگرد سید مرتضی آوینی --------------------------------------------------------------------------------باران می خورد به شیشه اما اینبار نه مثل انگشت فرشته ...انگار دانه های باران می خورد روی مُخ من ......
  • توسط:پارادایس
  • فکر کنم خودش باشه!الانم تو روایت فتح کار می کنه.مرتضی شعبانی جزو دوستان نزدیک شهید آوینی بوده
    نمیدونم شاید میتونست سعادتی باشه که در کنار گلبرگ رقابتی شیرین را پیرامون ارائه مطلب در خصوص شهید اوینی دنبال نمود.
    اما من همیشه از تمسخر دیگران فراری بوده ام.نمیخوام بازیچه شرط بندی دیگران باشم.از زخم تازه خیلی میترسم اخه دیگه جونی برام نمونده.
  • توسط:شازده شرقی
  • با هیجان خاصی گفت : هیچ می دونی هرساله به علت فرسایش تدریجی از ارتفاع "اورست" ِزمین چندین سانتیمتر کم می شه؟!گفتم:ولی من توی همون سیاره آدمهایی رو می شناسم که قادرند در عرض چند ثانیه، کیلومترها از ارتفاع خودشون کم کنند!××××××××××××××××××سلام دوست منچند دقیقه ای رو مهمون وبلاگت بودم ممنونم
    خدا مدد کند میخواهم گزارشی از مراسم پانزدهمین سالگرد پرواز سید بنویسم نظری داشتی بگو ؟ راستی شما هم در مراسم بودید ؟
  • توسط:پارادایس
  • در مورد قالب نظر لطفتونهدیدم حق با شماست خوب نیست تو این سال جدید لباس مشکی تن وبلاگم باشه این بود که به یمن سبز شدن طبیعت لباس سبز تنش کردم.ببینم تو عکس اون نفر دوم آقای شعبانی نیست؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی