فردایی دیگر...به یاد آقا سید مرتضا
بسم الله
نوشتن درباره ی شهید آسان نیست و اگر بخواهی درباره فردی همچون آقا سید مرتضا آوینی هم بنویسی که ماجرا فرق می کند. سخن گفتن از او کجا و ما کجا...به قول آن شعر امام خمینی که در جواب عروسشان که از ایشان مطالب عرفانی خواسته بودند گفته بودند:
فاطی که ز من نامه ی عرفانی خواست / از مورچه ای تخت سلیمانی خواست
ما کجا و مرتضای آوینی کجا...مایی که در مناسبات دنیایی خودمان گرفتاریم و در تارهای عنکبوت خواهش های نفسانی گیر کرده ایم...
نوشتن درباره ی شهید جرات می خواهد و نوشتن درباره ی مرتضا آوینی هم جرات بیشتری ...
شاید بخاطر این که سعی کرده ایم حداقل ادای آن را در آوریم که قصد ادامه دادن راه و روش و مسلک او را داریم کمترین کاری که می توانیم کنیم این است که در ایام سالگرد عروج عارفانه ی او تلاش کنیم تا بخش های کوچکی از جنبه های گوناگون وی را منعکس کنیم...معروف است که می گویند آب دریا اگر نتوان کشید ، هم به قدر تشنگی باید چشید...
برای ما، مرتضا آوینی بیشتر از آن عکس 12*20 ای است که قاب کرده بر روی میز مطالعه ی مان به ما چشمک می زند...نمی دانم...
از همه ی دوستان وبلاگ نویسی که گذرشان به اینجا می افتد دعوت می کنم در سالگرد آقا مرتضا وبلاگشان را با عطر حضور ایشان معطر کنند...مهم نیست ایشان را چقدر می شناسید...مهم این است که اگر مطلبی را برای اولین بار در سایتی از ایشان خواندید و برایتان جالب آمد آنرا هم برای بقیه نقل قول کنید تا سهمی داشته باشید از شناساندن ایشان...
اصلا بگذارید این جور بگویم که برای ما آوینی تمام نشده است، می شود تحلیلش کرد، می شود نسبت به او موضع داشت، موافق یا مخالف، می شود و باید اندیشه و آثارش را نقد کرد، می شود با او زندگی کرد. و آوینی در فرزندان معنوی اش ادامه خواهد یافت. فرزندانی که حیات باطنی خود را مدیون امام (ره) هستند . شاید این ها بتوانند راه ناتمام مرتضا را ادامه دهند. منتظر مطالبتان هستیم...
- ۸۷/۰۱/۱۷