بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

ما و آقا مرتضا ...به بهانه ی ...مبشر صبح

پنجشنبه, ۱۳ دی ۱۳۸۶، ۱۲:۰۴ ب.ظ

دیدیم که می شناسیمش ……..و تصویرش را از پیش در خاطر داشته ایم. دیدیم که می شناسیمش، نه آن سان که دیگران را…… و نه حتی آن سان که خود را. چه کسی از خود آشناتر ؟ دیده ای هرگز که نقش غربت در چهره خویش بیند و خود را نبشناسد؟

دیدیم که می شناسیمش، بیش تر از خود … تا آنجا که خود را در او یافتیم، چونان نقشی سرگردان در آبگینه که صاحب خویش را باز یابد و یا چونان سایه ای که صاحب سایه را …… و از آن پس با آفتاب خود را بر قدمگاهش می گستر دیم و شب که می رسید به او می پیوستیم.

آن صورت ازلی را چه کسی بر این لوح قدیم نقش کرده بود؟ می دیدیم که چشمانش فانی است ، اما نگاهش باقی، می دیدیم که لبانش فانی است ، اما کلامش با قی. چشمانش منزل عنایتی ازلی و دهانش معبر فیضی ازلی و دستانش... چه بگویم ؟ کاش گوش نامحرمان نمی شنید .

پهندشت «حدوث» افقی بود تا «طلعت ازلی» او را اظهار کند و «زمان فانی»، آینه ای که آن «صورت سرمدی را دیدیم که می شناسیمش، و او همان است ، که از این پیش طلعتش را در آب و خاک و باد و آتش دیده ایم، در خورشید آنگاه می تابد، در ابر آنگاه که می بارد،در آب باران آنگاه که در جست و جوی گودال ها و دره ها برمی آید ،در شفقت صبح ،در صراحت ظهر درحجب شب در رقّت مه و در حزن غروب نخلستان، در شکافتن دانه ها و در شکفتن غنچه ها ... در عشق پروانه و در سوختن شمع.

دیدیم که می شناسیمش و آن «عهد» تازه شد. شمع میمرد و پروانه می سوزد تا آن عهد جاودانه شود، عهدی که آتش او با بال های ما بسته است .دیدیم که می شناسیمش و دوستش داریم ،آن همه که آفتابگردان آفتاب را ، آن همه که دریا ماه را... و او نیز ما را دوست میدارد ، آن همه که معنا لفظ را.

دیدیم که می شناسیمش ،از آن جاذبه ای که بالها را بسوی او می گشود ،از آن قبای اشک که بر اندامش دوخته بود، از آنکه می سوخت و با اشک از چشمان خویش فرو میریخت و فانی می شد در نوری سرمدی ، همان نوری که مبدآ ازلی ادم و عالم است و مقصد ابدی آن. آب میگذرد، اما این نقش سرمدی فراتر از گذشتن بر نشسته است . چشمانش بسته شد،اما نگاهش باقی ماند ، دهانش بسته شد ،اما کلامش باقی ماند.

زمین مهبط است، نه خانه وصل. در این جا نور از نار می زاید و بقا در فنا است و قرار در بی قراری. زمین معبر است و نه مقر... و ما می دانستیم .پروانه ای دوران دگردیسی اش رابه پایان برد و بال گشود و پیله اش چون لفضی تهی از معنا ، از شاخه درخت فرو افتاد . رشته وحی گسست و ما ماندیم و عقلمان. عصر بینات به پایان رسید و ان اخرین شب ، دیگر به صیح نینجا مید .در تاریکی شب ، سیر سیرکی نوحه غربت را زمزمه میکرد. خانه، چشم بر زمین و اسمان بست و در ظلمت پشت پلک ها یش پنهان شد. پرده ها را آویختیم تا چشمانمان به لاشه سرد و بی روح زمین نیفتد و درخود ما ندیم و یتیمانه گریستیم.

دیری نپایید که ماه بر آمد و در آینه خود را نگریست و شب پرک ها بال به شیشه کوفتند تا راهی به دشت شناور در ماهتاب بیابند.

عزیز ما ، ای وصی امام عشق ! آنان که معنای «ولایت» را نمی دانند در کار ما سخت درمانده اند ، اما شما خوب می دانید که سر چشمه این تسلیم و اطاعت و محبت در کجاست. خودتان خوب می دانید که چقدر شما را دوست می داریم و چقدر دلمان می خواست آن که روز به دیدار شما آمدیم ، سر در بغل شما پنهان کنیم و بگرییم .

ما طلعت آن عنایت ازلی را در نگاه شما باز یافتیم . لبخند شما شفقت صبح را داشت و شب انزوای ما را شکست . سر ما و قدمتان ، که وصی امام عشق هستید و نایب امام زمان (ع).

پی نوشت:

او را به مرا، مرا به او بازرسان

  • رهبر انقلاب ساعاتی پیش وارد شهر یزد شدند...

  • از آقا مرتضا...

حرف دل:

  • قافله عشق به سرمنزل جاودان خویش نزدیک می شود... واین عاقبت کار عشق است .

نظرات (۲۲)

  • توسط:توحید
  • محمدرضا جان سلام ترو خدا منو راهنمایی کن که به چه صورتی میتونم از خجالت دوست عزیزم(نقشی برباد) بیرون بیام. براشون خواستم ایمیل بدم اما( اتو لوک اکسپرس)مرتبا ازم خطا میگیره وقتی متن کامنت ایشون رو خوندم از خجالت خیس عرق شدم.((از همینجا از خدای مهربون میخوام که حافظ خودشون و عزیزانشون باشه))
  • توسط:عزیز
  • سلام به همه دوستان جز یک نفر که خودش خوب میدونه
  • توسط:بهنام
  • سلام، چی شد؟ ترسیدی نظرم رو بذاری؟ از حقیقت ترسیدی؟ عیبی نداره ما صبرمون زیاده. منتظر پست جالبی به همین زودی باش.
  • توسط:امیر
  • سلام خوبی؟ چه خبر؟برات پیامک می فرستم اما همش خطا میده
  • توسط:بهنام
  • سلام رضا. بابا یکم جنبه داشته باشین رفت یزد که رفت. خوب که چی ؟ به جای این میرفت اون استانهایی که وزارت محترم نفت، گازشون رو قطع کرده، یه سری میزد تا بدبختی ملتی رو که پروروندن از نزدیک ببینند.
  • توسط:*** جستجو گر عشق برتر ***
  • سلام دوست عزیز منم . محمود. همون " تنهای عاشق " قدیم و " جستجو گر عشق برتر " امروز .آری بعد از 8 ماه من بازگشتم اما بسیار متفاوت با قبل .حتما یه سری بزن خودت ببین ...به راهنماییت نیاز دارم
  • توسط:*** جستجو گر عشق برتر ***
  • لحظات شادی خدا را ستایش کن لحظات سختی خدا را جستجو کن لحظات آرامش خدا را مناجات کنلحظات درد آور به خدا اعتماد کن و در تمام لحظات .... (( خداوند را شکر کن ))
  • توسط:نقشی بر باد
  • برادر گرامیم توحید عزیزسلاماز این که این حقیر را مورد لطف و عنایت خود قرار دادید نهایت تشکر دارم.نمی دانم چگونه این لطف شما را جبران نمایم.در خلوتکده خود مرا بیاد آور که امیدم به عاطفت شماست.گر حلقه ان زلف چو شستت نگرفت /تا باده از آن دو چشم مستت نگرفتمی طعنه زنند دشمنانم شب و روز /که از پای درآمدی و دستت نگرفتیا علی
  • توسط:قاصدک
  • اگر به فرض که من اون پیغام رو برای شما اشتباه فرستاده بودم شما خودتون تو پیامتونواسه من نوشته بودید فرقه ی بهلییت می خواستم بگم بهاییت یه دین مستقل است پیامبر مستقل داره کتاب آسمانی مقدس داره و این که تنها دینی است که فرقه نداره پس به راحتی می شه گفت که دیانت بهاییت بعد از دیانت اسلام اومده و در واقع جدید ترین دین در حال حاضر است.من فقط می خوام که سو تفاهمات رفع بشه
  • توسط:توحید
  • با سلام و احترامدر رابطه با این پست خیلی دوست دارم یک نظر بلندوبالا بدم اما میترسم بعضی از دوستانتون شروع به.................................................نمایند.موفق باشید.منتظر یک اپ عاشورایی میمونیم.
  • توسط:Houman
  • پسر آخر خط که میگن همین جاسترفیق خوبی بودی خوبتر از خوب ولی دیگه نمی کشم احتیاج به استراحت دارم.بهت سر میزنم ولی با شرمندگی و خجالت خواهش میکنم لینک وبلاگمو حذف کنین.به امید آینده ای بهتر و شاید با نامی دیگر
  • توسط:شازده کوچولو
  • سلام بابا عاشق !ما هنوز تو تمرینیم. ممنون که یاد ما هستی باز هم سلام ما را به داداش مرتضی برسان.
  • توسط:http://www.monazere.blogfa.com/
  • http://www.monazere.blogfa.com/
  • توسط:شعری برای تو
  • علیک سلام اقا داداش.ممنون اللهی شکر زنده هستم یه خبر خوش بلاخره رفسنجان بارون اومد !!!!!!!!!!!!!!همه شکه شدنشما خوبین؟ راستی دانشجو هستین ؟ چه میخونین؟ببخشین اینقد فضولم اخه بااونایی که تبادل دارم تقریبا همه چیزو درموردشون میدونم.ای ول دیروز اومد اقای کریمی میخوند امروز اهنگ وبتونو عوض کردین!!!!!!!!!!!واسم دعا کن.....................اخ منو یاده کربلا انداختیناز وقتی ازدواج کردم پیله کردم به شوهرم که بریم کربلا ای خدا یعنی میشه اخه تا ندیده باشی خوب ندیدی اما وقتی دیده باشی دیگه دلت پر میگیره من عاشورای 82 کربلا بودم اونم چه کربلاییدعا یادت نره.داداش یاعلی
  • توسط:بهار
  • http://ishiqyol.blogfa.com/post-42.aspxحتما یه سر بزن.واگه حوصله ات تمام نشد تا آخر بخون!
  • توسط:کعبه انتظار2
  • سلام وبلاگ خوبی داری قبلان به شما نظر دادم ولی جواب نظر من را ندادی باری چی اسم ؟آقا را بردارم من ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • توسط:شعری برای تو
  • سلامشما یزدی هستین؟ای ول خوب داداشی لفظه قلم حرف میزنی!!!!!!!دیدیم ازتلویزیون خیلی شلوغ شده بود اخ یادش بخیر وقتی اومد رفسنجان کلی عشق کردیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!خوشبحالتون که چشمتون به جمالشون افتاد!!!!!!!!!!!!یاعلی
  • توسط:ته تغاری
  • این کتاب هایی رو که معرفی کرده بودی همش رو داداشم برام خریده و فرستاده ولی متاسفانه هنوز وقت نکردم بخونم...
  • توسط:دخترخاله !!
  • سلام!!من یزدی هستم ولی یزد زندگی نمیکنم!!!امروز کل گزارشی که از ورود رهبر بود رو از تی وی دیدم!!خییلی دلم میخواست اونجا می بودم!!ممنون اومدین وبم !!با تبادل لینک موافقین ؟
  • توسط:داداشی
  • اولین نظر ماله منه.........ای باباجالب بود................http://music-iranian-rap.blogfa.com/
  • توسط:دادش کوچولو
  • بلاخره موفق شدم اولین نظرو بدممطلب جالبی بود ولی من موندم تو چی جوری این مطالب رو مینویسیراستی قبلنا لینک وبلاگ من بودا پاک کردیش
  • توسط:هومن
  • خیلی زیبا بود دستت درد نکنه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی