مرد خدا!
بسم الله...
مهرماه ۸۵بود که قصد داشتیم به مناسبت شهادت امام علی(ع) در دانشگاه جلسه و نشستی برگزار کنیم با عنوان بررسی ناگفته های زندگانی امام علی(ع)... برای انتخاب سخنران و مهمان جلسه هم سری به اداره ی فرهنگی حرم مطهر زدیم تا با آنها هماهنگ کنیم و فرد مناسبی را به ما پیشنهاد دهند... در اداره ی فرهنگی حرم با روحانی خوش سیمایی آشنا شدم که برای سخنرانی دعوت شده بود به حرم... با ایشان هم مشورت کردیم در مورد موضوع برنامه ی مان... در مسیر برگشت بهنام که بر خلاف روحیاتش به شدت جذب سیمای آن روحانی شده بود با هیجان میگفت دیدی عین لامپ مهتابی چه نورانی بود اون حاج آقا!
اتفاقات به گونه ای رقم خورد و همان روحانی خوش سیما را به برنامه ی مان دعوت کردیم و همانگونه که از او خواسته بودم تا در مورد ناگفته های زندگانی امام علی(ع) برایمان سخن بگوید ایشان هم رسما روی همه ی ما را کم کرد و آنقدر از ناگفته ها گفت و گفت که ما که کلی ادعایمان می شد قدرت هضم حرفهایشان را نداشتیم...حرف هایی در آن جلسه مطرح شد که هنوز که هنوز است وقتی بخواهم در مورد مولا امیر المومنین با کسی صحبت کنم به آنها استناد می کنم که هم مجددا روی خودم کم شود و هم نفر مقابلم از آن همه عظمت مولا!
گذشت و گذشت و گاهی آن روحانی خوش سیما را در صفحه ی تلویزیون می دیدم و با افتخار و لذت صحبت هایش را دنبال می کردم ...
مدت ها هم در برنامه ی سمت خدا برنامه ی ثابت هفتگی اجرا می کرد و اهل خانه و دوستان را به دنبال کردن صحبت های ایشان تشویق می کردم...
امروز خبری شنیدم که هنوز که هنوز است نتوانستم آن را هضم کنم... هنوز در شوک هستم...
شوک شنیدن خبر فوت آیت الله مهندسی...آن روحانی خوش سیما...آن مرد خدا!
-
فردا-چهارشنبه- تشییع جنازه ی ایشان است...از دوستان میخواهم برای شب اول قبر ایشان نماز بخوانند...
-
طرح ختم قرآن دارم برای شادی روح آن مرد خدا...هر کدوم از دوستان علاقه مند بودند برای شرکت در این طرح اعلام بفرمایند... هر نفر یک جزء.
-
لینک و بازتاب این مطلب در ندای انقلاب و رجانیوز
- ۹۰/۰۴/۲۹