نگاهی به میزان پاسخگویی در مناظره احمدی نژاد و موسوی
بسم الله....
مناظره ی دکتر احمدی نژاد و مهندس موسوی را بیش از ۵۰ میلیون نفر از هموطنان و بیش از ۲۰۰ میلیون نفر از سایر کشورهای جهان مشاهده کردند. جدای از نتیجه این مناظره که قطعا پیروز آن دکتر احمدی نژاد بود - که نتیجه آنرا در حمایت های مردمی فردای آن روز بویژه در سفر اصفهان می شد دید قصد داریم نگاهی داشته باشیم به میزان پاسخگویی هر دو طرف کاندیداها به انتقادات مطرح شده توسط یکدیگر.که در ادامه ی مطلب آمده است.
مروری بر متن مناظره گواه این است که آقای موسوی تلاش نموده تا از تقسیم فرصتها به زمانهای 10 دقیقهای و عدم برگزاری مناظره به سبک پرسش و پاسخ مستقیم، جهت فرافکنی و گریز از پاسخ و به پیش کشیدن مباحث جدید و نامربوط به سؤالات احمدینژاد بهره برد.
احمدینژاد در دور اول سخنان خود با غافلگیر نمودن مهندس موسوی به دور از هیپوکراسی حاکم بر روابط سیاسی و تعارفات رایج رودرروی، که کمترین شباهتی با خنجر کشیدنها در غیاب ندارد، با لحنی مطمئن و البته بهدور از توهین، پس از 4 سال تحمل بزرگترین هجمهی غیر منصفانه و مملو از اتهام به بازگویی مطالبی پرداخت که هرچند از دید بسیاری امری واضح و قدیمی بود، اما با درهم شکستن تابوهای خود ساخته در کشور، به افشای مافیای قدرت پرداخت.
احمدینژاد در وقت نخست صحبتهای خود، 7 انتقاد و سؤال صریح را در برابر موسوی و جریانی که وی به نمایندگی از آنان حضور یافته و طبق وعده های موسوی و نیز الفبای سیاست، در صورت قدرت یابی وی، به عرصه بازخواهند گشت، مطرح نمود.
موسوی که طبیعتاً پاسخی به این سؤالات صریح نداشت از تاکتیک ایجاد وقفه میان سؤالات و پاسخها استفاده کرد و با جملات احساسی و نامربوط با سؤالات احمدینژاد چون: «:من همیشه ایران را دوست دارم و این عشق به ایران در تک تک مردم ایران هم وجود دارد و هیچ ایرانی نیست که به کشور عشق نداشته باشد ولی من دوست داشتم ایران قدرت اول منطقه در همه عرصههای نظامی، علمی و فرهنگی باشد...» ذهن مخاطب را از 7 انتقاد وارده دور میسازد.
وی در برابر 7 سؤال احمدینژاد، 5 سوال را به فراموشی سپرد و تنها به 2 سؤال پاسخ داد که البته ماحصل آن تفاوتی با موضع وی در برابر 5 سوال پیشین ندارد.
وی در پاسخ به رابطهی عمیق خود با جریاناتی که وی را احیا نموده و حمایت مینمایند، با بی اعتنایی به فهم مخاطب، بهگونهای جلوه میدهد که احمدینژاد او را نماینده و سخنگوی دولت های پیشین فرض کرده لذا خود را از پاسخگویی مبرا میداند و خود را بی ارتباط با آنان معرفی میکند. این در حالی است که مقصود احمدینژاد از ارتباط دادن میان 3 جریان را چند دلیل ساده و منطقی توجیه می کند.
1. کمتر کسی است که نداند علیرغم برخی اختلافات آقای موسوی نماینده جریانی خاص میباشد و این امری است که تا پیش از مناظرهی شفاف وی بدان فخر میفروخت.
2. منبع مالی هزینهی میلیاردی تبلیغات وی از کجا بوده است؟
3. موسوی همواره به دفاع از عملکرد چه جریاناتی پرداخته و حضور آنان را موجبات بی نیازی کشور به حضور وی در سالیان اخیر دانسته؟
4. موسوی قصد دارد در صورت پیروزی چه جریانی را به قدرت برساند؟
موسوی در عمل به حمایت متقابل از جریانی پرداخته است، که انتقادات بسیاری برآن وارد است اما در مقام گفتار و مؤاخذه، پاسخ به هرگونه سؤال از ماهیت و رفتار آنان را وظیفه خود نمی داند.
اما پاسخ دوم موسوی به انتقاد احمدینژاد از رویه تخریبی و سلبی ستاد وی، در عوض ارائهی یک برنامه مشخص و خرد پسند برای حل این مشکلات باز میگردد. ایرادی که در سراسر فیلم تبلیغاتی احساسی وی و مناظره مورد بحث نمودی خاص داشته است. کل پاسخ موسوی بدین شرح است:
من برنامههای خودم را ارائه کردهام!
پنج انتقاد باقیمانده از جمله جریان مشهور بازیگر شمالی، فراموشی ریشههای مشکلات و عملکرد جریانات سابق از جمله شخص وی و کوبیدن تمام آنان بر سر دولت کنونی از جانب موسوی و ... بایکوت میگردد.
موسوی در دومین راه کار خود برای گریز از پاسخ بلافاصله موضعی تهاجمی گرفته و با باز نمودن ابواب جدید فرافکنی را آغاز مینماید. تکرار این تاکتیک در تمام مناظره این ظن را تقویت مینماید که این تاکتیک از پیش برنامه ریزی شده است.
وی 6 انتقاد صریح را به صورت مصداقی بر احمدینژاد وارد می داند که مطرح نمودن هلوکاست، جریان ملوانان انگلیسی و .. از آن جمله اند.
همان گونه که ذکر شد، بدیهی ترین ویژگی مناظره را می توان پر رنگ شدن مرز حقیقت خواند. احمدینژاد که سؤالات و نقدهایش را بی پاسخ یافته و دور اول را به سود خود سپری ساخته بود. در دومین بخش از مناظره، پاسخ هایی چنان قاطع داد که طرف مقابل کمترین دفاعی درمورد «اطلاعات غلط» خود نداشت.
احمدینژاد برعکس موسوی که دقایق نخست ادوار پاسخ گویی خود را به عشق به ایران و خاطره گویی کلی و مبهم از امام خمینی (ره) و... آغاز کرده و میان پرسش و پاسخ فاصله می اندازد، با قاطعیت و در نخستین جمله و بهدور از کلی گویی می گوید «قضاوت شما بر اساس اطلاعات غلط است» آنگاه وی مصادیقی از این اطلاعات غلط را افشا مینماید.
در پایان معلوم می گردد آنچه آقای موسوی به اذعان خود « شنیده بوده»! دعوت چند باره سران عربستان از ریاست جمهور بوده و نه خواهش و تمنا و اذن دخول احمدینژاد. و بر اساس اسنادی که در وزارت امور خارجه محفوظ است، آنچه موسوی نهیب انگلیس دانسته، همان نامهی عذر خواهی رسمی بلر بوده است.
ایشان پس از زیر سؤال بردن ساده ترین داده هایی که از یک نامزد اداره امور کشور انتظار است و افشای به خطا رفتن منابع اطلاعاتی و تحلیلی آقای موسوی، به نقدهای وی در خصوص موضع عزتمندانه و برآمده از آرمانهای امام خمینی(ره) دولت در برابر امریکا و اسرائیل و ادعای موسوی در بی آبرو دانستن ایران بهدنبال سیاست خارجی دولت نهم، پاسخی قاطع و مبسوط می دهد.
احمدینژاد تنها پس از پایان پاسخ به نقدهای مطروح است که نقدها را بهصورت مستقل آغاز می نماید. وی موضع انتقادی را در همان مبحث سیاست خارجی آغاز کرده و با تکیه بر داده هایی غیر قابل انکار، ثمره آنچه موسوی در سیاست خارجی بهدنبال آن است را به وی نشان می دهد و با تکیه بر همین اطلاعات، مقایسه میان وضعیت ذلیلانه ایران در پایان سیاست خارجی مد نظر موسوی در قضیه هسته ای را با وضعیت کنونی ایران عزتمند را به مخاطب می سپرد.
البته وی نگفت که در 4 سال قبل ما به خاکستر شدن با بمب اتم تهدید می گشتیم و اکنون رییس جمهور امریکا در کشور وهابیت از درک نیازهای ایران به انرژی مشروع سخن می گوید...
احمدینژاد در نقد سیاست خارجی غیر عزت مند، با غافلگیر نمودن طرف بحث، از وضعیت ایران در برابر 2 کشور انگلیس و عربستان در زمان زمامداری آقای موسوی نیز سخن گفت که یکی ما را وحشی می خواند و دیگری رابطهاش را از اساس قطع نمود!
موسوی و سایر همفکرانش جدای از بی عنایتی به سرنوشت ایران پس از دولت سابق و بدون توجه به سرنوشت لیبی و کره شمالی که در مقطعی برای جلب نظر غرب فعالیت های خود را معلق نموده و حتی تأسیسات را با کشتی به امریکا هدیه دادند و در آخر کمترین بهره ای نصیبشان نگشته و هر دو از دیپلماسی ذلت اظهار پشیمانی نموده اند، طرح کوتاه آمدن و بازگشتن به مواضع مشمئز کننده دفاعی سابق را که وزارت خارجهی ما را به دار التکذیب شهره ساخته بود، طرحی نواندیشانه می دانند و نام «سیاست های قجری» را لایق سیاست های موفق دولت نهم می دانند.
باید از آقای موسوی پرسید که آیا به راستی با کوتاه آمدن ما از برخی مواضع، آنان به ما دست دوستی دراز می نمایند و یا اینکه گستاخی را به اوج میرسانند. ایشان را به پاسخ صریح و غیر قابل توجیه قرآن کریم در برابر سیاست های ذلت مآبانه ارجاع می دهیم.
«ولن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم» بقره 120
«هرگز یهود و نصارا از تو خشنود نخواهند شد تا اینکه از آئیناشان پیروی کنی»
در کل، در این مقطع احمدینژاد 10 مورد انتقاد به سیاست خارجی مد نظر موسوی و یا مصادیق خروجی آن را مطرح می نماید.
یکی دیگر از موضوعات انتقادی احمدینژاد به موسوی که خود چند مصداق صریح و جداگانه را شامل است، تلاش موسوی برای قربانی نمودن دولت نهم برای توجیه ورود خود به عرصه قدرت و توجیه سالها سکوت وی در برابر ناملایمات و تنها گذاردن یاران صدیق انقلاب بود.
دکتر احمدینژاد با زیر سؤال بردن این اقدام غیر منصفانه، با ذکر مصادیقی از اوضاع اسف بار اقتصادی، سیاسی، امنیتی و سیاست خارجی کشور را در مقایسه با اوضاع کنونی، صداقت و حداقل اطلاع موسوی از اوضاع پیشین و کنونی کشور را زیر سؤال برده و علت حقیقی دم بر نیاوردن وی را جویا می گردد.
احمدینژاد با پاسخ به انتقادات و سؤالات صریح موسوی و 16 مورد سؤال و انتقاد نسبت به وی انتظار پاسخ می نشیند.
موسوی اما با پذیرش تلویحی شکست رها نمودن این 16 مصداق عینی را به صلاح دانسته و پاسخ به آنان را وظیفه خود نمی داند و از همان آغاز موضع تهاجمی را آغاز می نماید. وی ترجیح میدهد بحث را جمع کرده و در برابر مستدلات پر از مصداق احمدینژاد در قبال عزتمندی سیاست خارجی متکی به آرمانهای امام خمینی(ره) و ذلت باری سیاست های سست در برابر غرب، به ذکر یکی دو مصداق ادعایی از ضعف سیاست خارجی دولت می پردازد که ادعای بهدور از حقیقت حمایت اسرائیل از سیاست های احمدینژاد نمونه ای از آن است.
وی البته اشاره نمی دارد آیا به سایتها و شبکه های صهیونیست مراجعه نموده و آیا می داند آنان شادمانی خود را از شکست کدام آرمان علنی ساخته اند؟
وی پس از ناکامی مطلق در محاجه با سیاست خارجی عزتمندانه دولت نهم و ناکامی در توجیه شکستهای سیاست خارجی پیشین که وی حامی آن است، به کلی گویی بدون احساس نیاز به ذکر دلیل و مصداق میپردازد: این دولت شیر غران ایران را در بند کرد و البته مقصود وی همان شیر بی یال و دمی بود که درّ را با آبنباتی عوض نمود.
وی بدون پاسخ به چرایی موفقیت ایران در پرونده هسته ای در مختومه اعلام شدن هر 6 مورد این پرونده از سوی آژانس، خطای مشایی را که هم فکران وی آن را چون نقطه ای سیاه در صفحه سپید عملکرد دولت یافته را زائیده سیاست خارجی احمدینژاد میداند.
هر چند اقدام مشایی توجیه ناپذیر است اما اینکه کسانی که در سیاست خارجی همفکرانشان باید به دنبال نقطه سپید گشت و صدها بار خروجی سیاست خارجی غیر عزت مندانه آنان را به نظاره نشستیم، امروز منادی عزت ایران شده صدها بار این خطا را به فلک برده اند، خود گواهی بر کم خطا بودن این سیاست خارجی بوده و هست. آیا برای ارزیابی یک سیاست خارجی بررسی واقع بینانه تفاوت وضعیت کشور پیش و پس از آن امری مفیدتر از این مچ گیری های مصداقی نیست؟
آیا دوستان رقم سرمایه گذاری خارجی را پس از آن همه امتیازدهی و کرنش به غرب با امروز مقایسه نمودهاند؟...
اتهامات بی اساس ادامه می یابد. وی بدون نیاز به دلیل آوری و با نادیده انگاشتن تلاش شبانه روزی دولت نهم در انقلاب عمران و تذکرات مکرر رهبر معظم انقلاب مبنی بر عدم تخریبت دولت می گوید «من دلم برایم مردم میسوزد گفت: دولت متاسفانه به مسائل مربوط به رنج و درد مردم بسیار بیاعتنا است.»
آیا ایشان و یا حامیانشان معنای دیگری نیز از تخریب در ذهن دارند؟
موسوی به بحث ستارهدار شدن دانشجویان پرداخته و آن را انتقادی بر دولت نهم می داند.
وی که در مقام مجادله منطقی و استدلالی مبتنی بر ذکر مصداق رسماً عقب نشینی کرده با رها نمودن مخاطبین نخبه پوپولیسم را آغاز مینماید.
موسوی با تعمیم ناروا و سطحی هم فکران خود به همه مردم ایران و با حذف شده فرض نمودن سایرین می گوید:
هرجا می روم جوانان اعتراض می کنند.
چرا این همه هنرمند در مقابل دولتند!
....
اما جالب توجه ترین بخش از مناظره را می توان خود زنی موسوی در موضع گیری در خصوص رابطه دولت با روحانیت دانست. ضعف و بداهت خطا بودن این موضع به حدی است که بعید است وی با مشورت همفکران خود به این خود زنی دست زده باشد. وی در ناباوری مخاطبین، وضع دولت با روحانیت را «معلوم» می داند و احمدینژاد را به علت یابی «خراب» بودن رابطه اش با روحانیت دعوت می کند. هرچند احمدینژاد نیز از این خود زنی بهره برد و پاسخی قاطع به این حرف داد اما نکته ای که در سراسر گفته های موسوی متبلور است انحصار طلبی وی در تقسیم بندی ایرانیان است.
وی که احمدینژاد را در تقسیم بندی خودی و غیر خودی مورد هجوم قرار می دهد خود گام را فراتر برده و غیر خودی را از اساس و در آمارهای کشور حذف می کند.
موسوی تنها در مناظره اخیر چندین بار این نقطه ضعف بینشی را بروز داد. او، دانشجویان، مردم، هنرمندان، کارشناسان و در آخر روحانیان غیر حلقه اطراف خود را نادیده گرفت.
آیا صرف نگاهی به وضعیت موضع روحانیون اعم از موضع رسمی جامعه مدرسین، موضع ریاست و اکثریت جامعه روحانیت مبارز و بسیاری از مراجع در قبال دولت و حتی کاندیداتوری احمدینژاد، مبین خط صداقت و خط هیجان و اتهام نیست.
اگر موسوی رابطه ای غیر «خراب» با روحانیت دارد چه حاجت به سوء استفاده از به حضور پذیرفته شدن و جواب سلام شنیدن از مراجع بزرگوار در فیلم تبلیغاتی؟
موسوی در این مقطع از سخنان خود ضمن تکرار مصادیق مبتنی بر اطلاعات ناصحیح در بحث سیاست خارجی هم چون حمایت اسرائیل از احمدینژاد، چهار موضع انتقادی جدید نسبت به دولت اتخاذ می نماید که چرایی مخالفت دانشجویان روحانیت و... با احمدینژاد، عدم چاپ کتاب(؟) در چاپ شانزدهم، ورشکست شدن انتشاراتیها و ستاره دار شدن دانشجویان را در لابلای اتهامات خود مطرح میسازد.
احمدینژاد اما که از جانب مخاطبین نماینده گفتمان هیجان و تعابیری زننده با یادداشت برداری از تک تک سؤالات ضمن پاسخ به اتهامات شیوه حقیقی متانت در گفتار و احترام به درک بالای مخاطبین را آموخت.
وی بدون هیچ گفته اضافی و کلی گویی مستقیم به سراغ پاسخ گویی می رود.
مبحث ستاره دار شدن در پایان به جایی رسید که موسوی را آشکارا از پیش کشیدن موضوع پشیمان ساخت. دولت قبل مسبب این ماجرا معرفی شد و بار دیگر تأثیر دور از صحنه بودن ایشان بر اطلاعاتشان از کشور را مشخص کرد و با شنیدن پاسخ تلویحاً به غلط بودن اطلاعات خود در این زمینه اذعان داشت.
موسوی ضمن اشاره به رابطه دولت با روحانیت و به مقایسه آن با روابط موسوی در زمان انزوایش با روحانیون پرداخت و به مقایسه وضعیت کنترل بر انتشارات با دولتهای قبل اقدام کرد.
وی پس از پاسخ به این سؤالات، مواضع انتقادی خود را آغاز کرد و انتقاد موسوی بر کنترل بر نشر را با بیان وضع نشر در دولت نهم و اشاره به تاختن های موسوی به تنها روزنامه منتقد زمان وی پاسخ داد. در این مقطع، احمدینژاد به 12 مورد انتقاد از گذشته و حال موسوی و وضعیت اقتصادی همراهان وی پرداخت که انتقادناپذیری وی در برابر مجلس وقت، برداشت 95 میلیارد تومان از حساب بانک مرکزی بدون مصوبه مجلس در دولت موسوی، سوء استفاده از عنوان دکتر برای هم فکران از آن جمله اند.
موسوی اما در عوض پاسخ به 12 نقد احمدینژاد، صریح ترین شیوهی فرافکنی را به نمایش گذاشته و در عوض بیان چرایی سوء استفاده وی از عنوان دکتر بحث تکراری کردان را پیش می کشد که رئیسجمهور بارها بدان پاسخ داده بود.
موسوی که با شعار متانت وارد مناظره شده بود، در غایت احترام به احمدینژاد و مردم! هیچ یک از 12 نقد احمدینژاد را لایق پاسخ نمی داند و تهاجم را از سر می گیرد و علاوه بر بحث کردان چند نقد دیگر را بر دولت وارد می سازد. وی پس از نقد کاغذ پاره قلمداد کردن مدرک و وزیر میلیاردی دولت، دولت را قانون گریز دانسته و مصادیقی چون هزینه کردن غیرقانونی از بودجه عمومی، زیر پا گذاشتن قانون مالیات مستقیم و عدم اجرای مصوبات مجلس از آن جمله اند.
احمدینژاد به برخی از این پرسشها بهصورت مصداقی و به برخی بهصورت کلی و یا مقایسه با دولتهای پیشین پاسخ می دهد و ضمن قانونی دانستن تلاشهای دولت می گوید: «اگر شما میخواهید واقعاً قانون را اجرا کنید و معترض هستید دو خط بنویسید و به دیوان عدالت اداری ارائه کنید و ما قانون داریم که اگر دولت خلاف قانون عمل کرد میآید و آن را باطل میکند.»
احمدینژاد در پاسخ به موسوی که تلاش می کند قانون گریزی دولت را دلیل ورود خود به عرصه معرفی کند، ادامه می دهد، منصفانه برخی بی قانونی ها را اذعان نموده اما رقم آماری آن را بسیار کمتر از سابق می داند.
وی ضمن تکرار پاسخ به ماجرای کردان و اشاره به مدیران متعددی که در دوره هم اندیشان موسوی وضعی مشابه داشتند، ورق پاره دانستن مدارک را تکذیب کرده و اظهار می دارد که مدارک جعلی را شایسته این وصف دانسته است.
احمدینژاد بحث وزیر مرفه را نیز بی پاسخ نگذاشت و ضمن اشاره به فعالیت های اقتصادی وی پیش از وزارت و سالم بودن وی از جهت اقتصادی، در آمدهای میلیاردی برخی مدیران دولت میرحسین و پس از آن را به نقد کشید و در حقیقت اطرافیان وی را ملوث تر از آن دانست که او بخواهد کسی را که پیش از ورودش به دولت به کار های اقتصادی مشغول بوده، انگ زند. وی سپس سؤال ها و انتقاداتی را در خصوص منشأ مالی تبلیغات موسوی و مدرک خانم رهنورد و ... مطرح ساخت.
این سؤالات صریح تر از آن بود که با تاکتیک های پیشین بتوان فرافکنی نمود. وی ضمن اشاره به صحیح بودن مدرک همسرش، همچون گذشته فسادهای میلیاردی و هکتاری حامیانش را نامربوط به خود میداند و با نشنیده گرفتن نقد احمدینژاد به وضع اقتصادی برخی مدیران دولت وی، در عوض پاسخ گویی به چرایی همراه شدن با مافیای قدرت و ثروت در ایامی که مبارزه با فساد اقتصادی یکی از کارویژهها و وظایف مسئولین به شمار می رود، به موعظه اخلاقی احمدینژاد به اتهام بردن افشاگری می پردازد.
باید از آقای موسوی پرسید که آیا سکوت ایشان در برابر مفاسد اقتصادی و حتی هم پیالگی با برخی دوستان با آرمانهای امام خمینی(ره) متعارض است یا افشای کسی که به عقیده افشا کننده ظلم نموده است. باید به ایشان برادرانه توصیه کرد که پیش از مواعظ اخلاقی خود و مظلوم و بیدفاع دانستن افشا شدگان بار دیگر به قرآن کریم رجوع نمایند:
«لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم» نساء 148
«خداوند دوست نمی دارد به عیب خلق صدایش را بالا ببرد، مگر آنکه ظلمی بهدو رسیده باشد»
متأسفانه چیرگی احساسات تبلیغاتی پوپولیستی بر مواضع موسوی نمودی آشکار داشت که جدای از فرارهای مکرر و واضح وی از پاسخ به سؤالات صریح، ذکر و یا مرور مجدد چند مورد از جملاتی که استدلالی را برای محکم ساختن خود نمی یابد، از زبان ایشان که خود را روشنفکر نیز نامید، مبین است:
«چه کاری در دوره دولت نهم صورت گرفته است و چه بلایی بر سر دانشگاه و جوانان و مردم آمده که هر جا میرویم اعتراض است»
«چرا این همه هنرمند در مقابل دولت هستند»
«آیا وزارت خارجه و کارشناسان، این روشی را که دولت نهم در عرصه سیاست خارجی پیش گرفته است، میپذیرند. من یقین دارم که آنها این روش را تائید نمیکنند.»
در اینجا نیز مهندس موسوی نمی تواند از انحصارگرایی در دیدن غیر همفکران خود فرار کند و «کارشناسان» را نیز به سرنوشت هنرمندان، دانشجویان و... ملحق مینماید.
...
در یک نگاه کلی، مهندس موسوی بهصورت مجزا با شمارش انتقادات تحلیلی، تاکتیکی و یا مصداقی، 31 نقد و سؤال به دولت وارد ساخت و در مقابل دکتر احمدینژاد، 54 انتقاد را در مقابل وی مطرح ساخت. همانگونه که بررسی شد، موسوی کمترین وقعی به سؤالات نماینده میلیونها ایرانی ننهاد و تنها 9 مورد را پاسخ گفت که البته پاسخ هایی چون «از خود آقای هاشمی بپرسید» و «من برنامه ارائه داده ام» جزء این آمارند.
جالب اینجاست که ظاهراً وی سخنان احمدینژاد را گوش نمی داده که با بی توجهی به بی پاسخ ماندن دهها انتقاد به شخص وی که بحث برداشت 95 میلیاردی در تعطیلات تابستان تنها یک از آنهاست می گوید:
«به نظر میآید که چیزی از من نداشتهاید که به سراغ افراد و دورههای گذشته رفتهاید»!
در مقابل آقای احمدینژاد ضمن دقت تمام به نقدهای وارده و یادداشت برداری آنان به اکثریت آنان پاسخ گفت و این آمار به 23 می رسد که پاسخهایی که وی بهصورت غیرمستقیم و فحوایی بدان پاسخ گفته است، جزء این آمار نمیباشد. بدین ترتیب و بر اساس آمار، دکتر احمدینژاد با 74 درصد پاسخگویی، فاصله زیادی را با 16 در صد پاسخگویی و 84 در صد فرافکنی مهندس موسوی ایجاد نمودند.
طبیعتاً یکی از بهترین راههای شناخت نامزدها بررسی سوابق آن می باشد که این امر در خصوص نامزدهایی که کمتر به فکر ارائهی برنامه بوده اند، اهمیتی مضاعف می یابد.
موسوی که از نقدهای احمدینژاد به همفکران و حامیان امروز وی با جمله «به من چه ربطی دارد» فرار میکرد، در خصوص نقدهایی واضح نسبت به دوران زمامداریاش چه پاسخی دارد؟
تحلیل آماری مناظره نشان می دهد که دکتر احمدینژاد در 9 مورد از رفتارها و سیاست های وی را در آن دوران را متذکر شده و در خصوص آن سؤال نموده و یا نقد کرده است اما آقای موسوی به هیچ یک از موارد 9 گانه فوق کمترین اشاره ای نمی نماید که البته امری طبیعی است. از حامیان وی باید سؤال کرد که چگونه است او که از ذکر یادی از فرزند آقای هاشمی چنان برآشفته میشود، این نقدهای صریح در برداشتهای غیرقانونی میلیاردی، نابود کردن روزنامه و یا نمایندگان مخالف، قطع رابطه با عربستان، گرفتن غیرقانونی اختیارات ریاست جمهوری و... را نشنیده می انگارد؟...
بدین ترتیب بود که شکستی تاریخی برای جریانی که از ابتدا پای در هیاهو و نه صداقت گذارده و تلاش دارد قبای بزرگ آرمانهای امام خمینی(ره) را بهگونه ای، بر مواضع از تاریخ گذشته خود بپوشانند، رقم خورد.
این شکست اما تنها در منطق و استدلال و آمار نبود. جریانی که از آغاز خود را در برابر حقیقت شکست خورده می دانست، تلاش کرد برگ برنده ای چون شعار «متانت» را رو کند و با آن نماینده خود را به عرش بفرستد که با مروری بر گوشه ای از بیانات وی قضاوت را به عهده ایرانیان می گذاریم:
«رئیس بانک پارسیان را لجن مال کردید»
«سیاست های شما سیاستهای عهد قجری است»
«چنین کاری شده خیلی کار غلطی کردند و به من چه ربطی دارد»
- ۸۸/۰۳/۱۷