بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

یه یادداشت قبل از خواب...

سه شنبه, ۱ خرداد ۱۳۸۶، ۰۸:۲۳ ب.ظ
سه شب قبل ساعت 11:23 شب:
کم کم قصد خوابیدن داشتم که به ذهنم آمد:

همه ی ما در درونِ خداییم ، اما خود این را نمیدانیم.
هرکس پیامبریست برای خود و در درون خود ولی اغلب به حرفهای او توجهی نمی کند.

خودکاری و جزوه ی معماری کامپیوتر و یادداشتی بر روی آن..........

نظرات (۷)

salam sara khanoom man F.F.G hastam sahebe webloge emma mamnoonam ke be weblogam sar zadi. Baz ham be ma sar bezanGHORBANE SHOMA F.F.G
سلام.ممنونم که ازم خواستین نظرم رو بگم...میدونین...به نظر من که اگه هر آدمی خدا رو تو وجودش حس نمی کرد نمی تونست بگه که نیازی به اسم (پرستش )تو وجودش هست...ماها همه یه پیتمبر تو وجود خودمون داریم که توی دینمون اسمش (نفس لوامه) یا همون وجدانه...این پیامبر خیلی وقتا می خواد که ما رو راهنمایی کنه اما ما و نفسمون خیلی قاتلیم...میکشیمش...به همین راحتی...پیامبرمون رو می کشیم و توی سیاهی های اطرافمون هیچی نمی بینیم...اما اون پیامبر تا آخرین لحظه ی عمرش تلاش میکنه...اگه بهش نفس دادی زنده میمونه و اگه خفه اش کردی...متاسفم...اون موقع باید بگم پیامبری نداری و به جرم قتل محکومی به دنیایی زندگی کردن تا آخر عمرت...(البته دنیایی زندگی کردن بدون نگاه کردن به بعدش)
سلام...مرسی برام نظر دادینمطلب جالبی داشتین...منو یاد یکی از نوشته هام انداحت نوشته ای که ماههاست دور انداختمش..
  • توسط:توحید
  • باسلام و احترام.مطلب امروزتون منو یاد هندوانه میندازه که تخمی که باعث بوجود اومدنه اونه دقیقا در درون خود هندوانه قرار داره(قابل توجه اقا میثم نازنین)
    سلام عزیزوبلاگ زیبایی دارید امیدوارم هر کجای این کره خاکی زندگی می کنی موفق باشیدر ضمن اگه می تونی و زحمتی برایت ندارد به ما هم سری بزنشاید بشناسیمن که نمی تونم نظر بدم چون نوشته هات برام مبهمهامید وارم مرا ببخشیخدا نگهدار
  • توسط:ستاره ها
  • خیلی دیره ولی سالگرد وب نوشت رو بهتون تبریک می گم
    اتفاقا همین چند شب پیش داشتم به یکی از دوستان که کمی هوای دلش بارونی بود میگفتم که....نیازی نیست خدا رو برای خودت پیچیده کنی....تصور کن خدا در کالبد یک انسان با لباسی پر از سفیدی و نور کنارت حضور داره و با چشمانی خیره به سوی تو نگاه میکنه که آیا دعوتش را می پذیری یا بازهم!!...خدا دقیقا همونجاست کناره تو...خودتو رها کن...وجودتو بسپار به آغوش پاکو صمیمیه خدا...دستان گرمشو تو دستای سردو خستت بگیر تا ببینی که حتی همین خیال هم چقدر آرامش بخشه...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی