......
شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۸۶، ۰۸:۲۲ ب.ظ
همیشه پیاده روی را دوست داشته ام،قدم زدن متوالی در خیابانی بی پایان،تاریک و نم ناک، خیابان بیست و هفتم...
همیشه در حال فکر کردن هستم، با شانه ای افتاده و چشمانی که همیشه به کف خیابان نگاه می کنند.قدم زنان در آینده ای که دوستش دارم سیر می کنم و از سکوت و تنهایی لذت می برم.
چقدر دوست داشتنی است سکوت، کاش همیشه همه جا ساکت بود،در صدای سکوت خودم می نویسم ، نه آنچه را که در دل دارم ، آنچه را که گاهی در مقابل خود میبینم. نوشتن را ادامه خواهم داد، تا آنجا که دیگر نتوانم بنویسم.
خواهم نوشت از خودم، از زندگی ام از آنچه به آن اعتقاد دارم و آنچه را که دوست دارم...
- ۸۶/۰۲/۰۱