بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

یادی از حاج محمدرضا آغاسی

دوشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۸۵، ۰۷:۳۸ ق.ظ

ایام فاطمیه هم رسید . این ایام رو به همه شما عزیزان تسلیت میگم. امروز صبح توی اینترنت می گشتم. رفتم توی سایت شهید آوینی سراغ اشعار مرحوم حاج محمدرضا آغاسی.دنبال یه شعری می گشتم که درباره امام زمان(عج) سروده بود. واقعا شعر دلنشین و زیبایی بود . دلم نیومد این شعر رو توی وبلاگم نذارم. یه شعر دیگه هم از ایشان هست که درباره حجاب سروده بودند. گفتم بی مناسبت نیست با توجه به فرارسیدن دهه فاطمیه این شعر را هم بیاورم توی وبلاگم. امیدوارم از خوندنشون لذت ببرین.

گفتگو با امام عصر(عج)

با همه‌ی لحن خوش ‌آوائیم
در به‌در کوچه‌ی تنهایی‌ام
ای دو سه تا کوچه زما دورتر
نغمه‌ی تو از همه پرشورتر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این قافله را کم کنی
کاش که همسایه‌ی ما می‌شدی
مایه‌ی آسایه‌ی ما می‌شدی
هر که به دیدار تو نائل شود
یک‌شبه حلّال مسائل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه‌ی ما را عطشی دست داد
نام تو بردم، لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامه‌ی جان من است
نامه‌ی تو خطّ امان من است
ای نگهت خواستگه آفتاب
بر من ظلمت‌زده یک شب بتاب
پرده برانداز ز چشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده‌ی دیدار ما...

دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد
به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد

به مکّه آمدم ای عشق تا تو را بینم
تویی که نقطه‌ی عطفی به اوج آیینم
کدام گوشه‌ی مشعر، کدام کنج منا
به شوق وصل تو در انتظار بنشینم
روا مباد که بر بنده‌ات نظر نکنی
روا مباد که ارباب جز تو بگزینم

چو رو کنی به رهت، درد و رنج نشناسیم
ز لطف روی تو دست از ترنج نشناسیم

حاج محمدرضا آغاسیانتظار

سروده ای در باب حجاب

خواهرانم حجاب تیغ شماست
تیغ خود را ز کف میندازید
شرف زن به حفظ عصمت اوست
خویش را از شرف میندازید

 در خیابان چهره آرایش مکن
از جوانان سلب آسایش مکن

زلف خود از روسری بیرون مریز
در مسیر چشم ها افسون مریز

یاد کن از آتش روز معاد
طره گیسو مده در دست باد

خواهرم دیگر تو کوچک نیستی
فاش تر گویم عروسک نیستی

خواهرم ای دختر ایران زمین
یک نظر اشک شهیدان را ببین

خواهر من این لباس تنگ چیست
پوشش چسبان رنگارنگ چیست

خواهرم این قدر لجبازی نکن
با اصول شرع لجبازی نکن

در امور خویش سرگردان مشو
نوعروس چشم نامردان مشو

 پدرم گفت پدر جان زن اگر زن باشد
شیر در خانه و در کوچه و برزن باشد

پدرم گفت که ای دخت نکو بنیادم 
زلف بر باد نده تا ندهی بر بادم

هدف دشمن سنگ افکن پیشانی ماست
کسب جمعیتش از زلف پریشانی ماست

پدرم گفت گل از رنگ و لعابش پیداست
و زن مومنه از طرز حجابش پیداست

 

نظرات (۴)

سلام اشعار واقعا زیبایی رو انتخاب کرده اید . به این حسن انتخابتون تبریک می گم.
  • توسط:http//www.emienm2day.blogfa.com
  • شعر بسیار زیبایی واقعا قشنگه
  • توسط:فرانسیس
  • سلامبه به چه وب زیبایی داریدجدی میگمفوق العاده استموفق باشیدپیش منم بیاینبای
    سلاماول از همه شهادت حضرت زهرا (س)را تسلیت میگم. اما در مورد متن باید بگم سلیقه خوبی دارین . حتی اگه خودتون ننوشتید ولی نوشته ها یی که گرفته اید خیلی باحال است .

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی