بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

عدالت یا مساوات

امروز با یکی از دوستان یک بحثی رو داشتیم در مورد سهمیه بندی بنزین و یارانه معیشتی ... دوستم با اینکه تقریبا وضع مالی بهتری نسبت به من داره یارانه معیشتی دولت رو دریافت کرده بود و من نه. البته من انتظاری هم نداشتم و خیلی هم مشتاق نیستم به پیگیری و دریافتش. نگاه من نسبت به این موضوع از زاویه عدالت بود و معتقد بودم باید افرادی که کم برخوردارتر هستن سهم بیشتری از موضوع بنزین و یارانه دریافتیش داشته باشن و افرادی که وضع مالیشون بهتر هست هم قاعدتا نیازی به این یارانه ندارن و نباید بهشون داده بشه. در مقابل دوستم معتقد به مساوات (برابری) بود و حرفش این بود که استفاده برابر از سهمیه بنزین و دریافت این یارانه حق همه است و همه باید دریافت کنن.در مقابل اما نظر من این بود که هدف حاکمیت در حقیقت باید این باشه که تلاش کنه توان اقتصادی سایر اقشار جامعه بالاتر بره و سهم بیشتری از بیت المال داشته باشن. الان که دارم این مطلب رو مینویسم ذهنم درگیر این بود که واقعا باید توی بهره مندی مردم از منابع و درآمد کشور باید مساوات رو رعایت کرد یا عدالت رو؟

پی نوشت:

-اینکه دولت توان اجرای عدالت رو داره یا نداره موضوع بحث من و این یادداشت نیست. از جنبه جامعه شناسی و اجتماعی صرفا به این موضوع نگاه میکنم که آیا باید دنبال عدالت باشیم یا مساوات؟

امشب برای چهارمین بار در هفته اخیر اومدم درمانگاه و زیر سرم... به شدت سرگیجه دارم و نمیدونم کی قراره از این وضعیت خلاص بشم.... خدایا شکرت...

برای سومین بار توی این هفته اومدم دکتر... یک هفته از توی خونه تکون نخوردمو استراحت کردم اما هنوز که هنوزه نفسم سنگینه و یکم نفس عمیق تر میکشم میوفتم به سرفه های سنگین...

این روزها خیلی به تغییر سبک زندگیم فکر میکنم. به اینکه اهداف جدیدی برای خودم تعریف کنم و برم دنبالشون. در آستانه 33سالگی نگاهم به زندگی این هست که هیچ وقت برای ایجاد تغییر توی زندگی دیر نیست و اگر پنجاه سالمون هم شده باشه و احساس کنیم مسیری رو داریم اشتباه میریم نباید از آینده ناامید باشیم و سعی کنیم مسیرمون رو اصلاح کنیم. نگاهی که متاسفانه توی خیلی از آدم های دور و برم نمیبینم. نمیدونم اگر من هم توی سن و سال اونا بودم آیا مثل اونا فکر میکردم یا نه. اگه الان بتونم این تغییر رو توی سبک زندگیم ایجاد کنم و زندگی متفاوت تری برای خودم ایجاد کنم شاید توی پنجاه سالگی آدم باانگیزه تری باشم.

البته یادمون هم باشه به خدا امیدوار و خوش گمان باشیم.

به قول امام رئوف (ع) : اَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللّه ِ فَاِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ یَقولُ: اَنا عِنْدَ ظَنِّ عَبدىَ الْمُؤمِنِ بى، اِنْ خَیْرا فَخَیْرا وَ اِنْ شَرّا فَشَرّا؛

به خداوند خوش گمان باش، زیرا خداى عزوجل مى فرماید: من نزد گمان بنده مؤمن خویش هستم، اگر به من خوش گمان باشد، به خوبى با او رفتار مى کنم و اگر بدگمان باشد، به بدى با او رفتار مى کنم.  

به قول دوستی

عصر آدینه باید آدینه گوش داد....

دیوار

گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشید، نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی، بلکه ببینی چه کسی برای دیدنت دیوار را خراب میکند.

- ژان پل سارتر -
نمایشنامه دست های آلوده

خودت باش

همیشه ما آدم ها تصور میکنیم که توی زندگیمون در یک نمایشنامه ای معین، نقش خودمون رو بازی می کنیم. ولی بزرگترین فراموشیه ما اینه که یادمون میره صحنه تغییر میکنه. و بی دلیل خودمون رو وسط یک نقش جدید و یک اجرای جدید پیدا می کنیم.
و همین مابین مُکرر زخمی میشیم تا یاد بگیریم و مکرر میفتیم تا بزرگ بشیم...
چیزی که وسط همه این نقش ها نباید یادمون بره، اینه که، نباید تغییر کنی. خودت باشی. تا آدما، خودِ واقعی‌ِ تو رو دوست داشته باشن... 🍂✨

غریب ، آنکه رفیقی نیافته مانند من

به کویر ماننده ایم

و به صحراهای داغناک

ما ،این آدمیان هبوط کرده در وادی حیرت

که چارسومان را دیوارهای سیمانی گرفته اند

تشنگانی که قدر دریا ندانسته

و پا از گلیم خویش فراتر گذاشتند

و سر از سراب در آوردند

ما این آدمیان سرگشته

این تشنگان تهیدست

...

 

و گفت :

یا موسی!

فقیر آنست که روزی دهنده ای چون منش نیست...

و بیمار آن که طبیبی چون من ندارد...

و غریب آن که رفیقی نیافته مانند من...

خدایا!

ما گدایان همواره در پیشگاهت سر میساییم

که از فقر عشق رنج می بریم

و از بیماری دل می سوزیم

و انتظارمان را پایانی نیست....

هیچ چیز، جای واجبات ما را نمی گیرد ، متاسفانه ما در فرار از واجبات دینی به مستحبات پناه می بریم ، فکر کردیم که 10 تا زیارت عاشورا بگذاریم ، جایگزین سکوت ما در برابر ظلم و جایگزین بی همتی ما در برابر فقر محرومین و تکاثر متکاثرین می شود ! اینجور نیست .
همان قدر که دغدغه نمازها و روزه های قضا شده را داریم ، باید دغدغه نهی از منکرهای قضا شده مان را نیز داشته باشیم . چه نهی از منکر هایی که از ما قضا شد ، با توجیهات مختلف!


پی نوشت : به وقت تفکر صبحگاهی

هیچ چیزی مثل سرو زیر آب سالار عقیلی حالمو خوب نمیکنه... چقدر عالیه این آهنگ

بی تو دریا ،پیش چشمانم، مثل رودی جا مانده از دریاست...