بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

بسم الله؛

این روزها خوشحالم و این شادی ناب هرچه هست از بودن توست.

چگونه برایت بگویم که لحظه به لحظه شنیدن صدای تو را به دنیا نمی دهم؟!

حس خوب با تو بودن...حس خوب پا به پای تو قدم زدن...حس خوب رو به روی تو نشستن و حرف زدن...

حس خوب کنار تو تماشای پرنده ها و چنارها و فواره ای که به شوق دیدن چشم هایت هی بالا و بالاتر می پرد... حس خوب قدم زدن از آسمان تا حوالی خانه زیر باران و دوست شدن با خدایی که قرار است مهربان بماند...حس خوب دل گرفتگی های پسرک داستان و نگاه هایی که آرامترین اقیانوس عالمند برای دلداری...حس خوب هر چه احساس خوب...

اینها را خدا با کدام بهشت می تواند عوض کند؟ این روزهای گرم از تنفس عطر تو ...تنها حس خوبی دارم و نگاهی سرشار از امید به آینده...


پی نوشت: امروز تولد بانوست!

قسمتی از خاطرات خواندنی حیدر رحیم پور ازغدی (پدر حسن رحیم پور ازغدی):

«به مجردی که خبر شهادت قطعی شد مرحوم حاجی سررشته دار به من تلفن زد که بیایید مغازه کار مهمی داریم و چون رفتم هر دو را گریان دیدم… نخستین مساله نحوه خبر دادن شهادت دکتر به پدر و استاد (محمد تقی شریعتی) بود. اولین طرح این شد که استاد را از خانه‌اش خارج کنند تا از همه چیز بی‌خبر بماند… دوستان و کسانی که بیش از ۵۰ نفر نبودند گرد ایشان را گرفتیم و تا آقا (آیت الله خامنه‌ای) از در وارد شد، با لحن دلنشین خود، بیتی از مرثیه حضرت علی اکبر را خواندند و با این ذکر مصیبت، استاد را متوجه کردند. بلافاصله استاد فریاد زدند:«آقای خامنه‌ای خبر مرگ علی را برای من آورده‌اید؟ بالاخره او را کشتند؟» ناله و ضجه خانه را به لرزه درآورد و عقده‌های چند روزه دوستان و کسان در آن لحظه ترکید. استاد به من گفت:« پس برای این بود که شماها یک هفته مرا محبوس ساخته‌اید»

بنده به شکل معجزه‌آسایی موفق به درج این تسلیت در روزنامه شدم: «استاد محمد تقی شریعتی! سوگند به خدا بر اوجی که گرفته‌ای غبطه می‌خورم. شهادت فرزند تاریخ، دکتر علی شریعتی را به استاد، مراد، پیر و پدر او تسلیت می‌گویم»

  • ۰ نظر
  • ۳۰ خرداد ۹۱ ، ۰۸:۲۰
بسم الله؛




خدا ایمان را آفرید...

ایمان گفت : مرا نیرومند کن...

خدا ایمان را توانا کرد! با خوشرویی و بخشندگی...

  • ۰ نظر
  • ۲۶ خرداد ۹۱ ، ۱۱:۱۴

بسم الله...

چند وقت قبل در منزل یکی از اقوام کتابی را دیدم به نام «کتاب سلیم بن قیس هلالی » یا عنوان دیگرش« الفبای شیعه، اسرار آل محمد» که چند برگی که آنرا ورق زدم کتاب جالبی به نظر می رسید که در پشت جلد آن به این حدیث از امام صادق برخوردم با این مضمون که:« آن کس از دوستان و شیعیان ما که کتاب سلیم بن قیس هلالی نزدش نباشد، چیزی از امر(ولایت) ما نزدش نیست.این کتاب الفبای شیعه و یکی از اسرار آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است» و همینطور احادیث دیگری از امام سجاد و امام باقر (ع). پرداختن به موضوع این کتاب و نویسنده اش(سلیم بن قیس) خود ماجرای دیگری دارد که باید در یادداشتی جداگانه در مورد آن نوشت... همین قدر بگویم که در این کتاب آنقدر احادیث و روایات ناب و معتبر و عجیبی در خصوص اهل بیت (ع) بویژه امام علی(ع) آمده است که خواندن آن را به هر کسی توصیه نمی کنم.

کتاب سلیم بن قیس هلالی حاوی روایاتی است درباره فضایل اهل بیت، امام شناسی، اخباری درباره حوادث پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و مطالبی از این دست که جمع آوری آنها در آن زمان جرم به شمار می‌آمد.
از این رو سلیم هنگام مرگ، این کتاب را به رسم امانت و به نام «سرّ» (امر مخفی) به ابان بن ابی عیاش سپرد و او نیز هنگام مرگ آن را نزد عمر بن اذینه به ودیعت نهاد، و تا امروز که به دست ما رسیده در میان شیعیان کتابی شناخته شده بوده است.
نام اصلی کتاب را » کتاب السقیفه » و برخی «کتاب اسرار آل محمد» دانسته اند، ولی در روایات از آن به «کتاب سلیم بن قیس » یاد شده است.
سلیم بن قیس در جمع‌آوری روایات این کتاب زحمت زیادی کشید و برای اطمینان، گاهی یک مطلب را از چند نفر می‌پرسید.پس از جمع آوری نیز یک بار نتیجه تلاش خود را به امام علی علیه السلام عرضه کرد و امام درستی آن را تایید فرمود.
از این رو کتاب وی یکی از اصول حدیث شیعه به شمار می‌رود و غالب علمای شیعه به آن اعتماد کرده اند. گروهی نیز که بر آن خرده گرفته اند، به سبب تحریف‌هایی بوده که در برخی نسخه های آن وارد شده است.
از مطالعه فهرست کتاب‌هایی که به دست ما رسیده چنین بر می‌آید که این کتاب قدیمی‌ترین کتابی است که به دست مسلمانان نوشته شده و متن اصلی آن هنوز باقی است، و هیچ کدام از کتب اسلامی موجود، قدمت آن را ندارند.
ابان بن ابی عیاش این کتاب را با حضور جمعی از بزرگان شیعه برای امام سجاد علیه السلام خواند.
این کار سه روز به دراز کشید. امام همه مطالب کتاب را تایید کرد و گواهی داد که سلیم بن قیس راست گفته است.
عمر بن اذینه نیز بار دیگر آن را برای امام باقر علیه السلام خواند. امام باقر نیز با شنیدن مطالب آن گریان شد و به درستی آن گواهی داد.
امام صادق علیه السلام نیز فرمودآن کس از دوستان و شیعیان ما که کتاب سلیم بن قیس هلالی نزدش نباشد، چیزی از امر (ولایت) ما نزدش نیست.
این کتاب الفبای شیعه و یکی از اسرار آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم است».

 

بانو که از علاقه من نسبت به این کتاب اطلاع پیدا کرده بود و میدانست که قصد خرید آن را دارم، جزو هدایای روز تولدم هم این کتاب راه به من هدیه داد که هر روز در مسیر منزل تا محل کار و بالعکس و شبها قبل از خواب آن را مطالعه می کردم و سه روز قبل توانستم این کتاب را تمام کنم.

الان هم نوعی اعتیاد پیدا کرده ام نسبت به مطالعه کتاب در فرصت های خالی بویژه در مسیر رفت و برگشت از منزل به محل کار... دوستان اگر کتاب مناسبی سراغ دارید معرفی نمایید.

 

  • ۱ نظر
  • ۲۱ خرداد ۹۱ ، ۰۹:۱۷

«ارنست کاردیناله»، کشیش مسیحی و وزیر آموزش و پرورش دولت انقلابی ساندنیست‏های نیکاراگوئه، شرح دیدار خود با بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و پاپ، رهبر کاتولیک‎های جهان را این‎گونه بیان می‎دارد: «بعد از انقلاب نیکاراگوئه، به شدت تحت محاصره اقتصادی بودیم و نیشکر - که مهم‏ترین منبع درآمد ارزی کشور ما بود - از ما خریداری نمی‎شد. وضعیت بسیار بغرنج و مبهمی داشتیم. در سفری به ایران، خدمت رهبر انقلاب اسلامی رسیدم. از کوچه‏های پرپیچ و خم جماران گذشتم. 

خانه رهبر انقلاب را در نهایت سادگی یافتم. مردی که شرق و غرب را به لرزه انداخته بود، پیرمردی است با لباس ساده در اتاقی کوچک. تنها حرفی که ایشان گفتند، این بود: «ما در کنار مبارزان علیه ستمکاران هستیم». این سخن قوت قلبی بود که با هیچ‎چیز قابل‎قیاس نیست. در ادامه سفر به مقر پاپ، رهبر کاتولیک‏های جهان رفتم. آن کاخ تو در تو و آن مقر باشکوه، آن لباس‏های گران‎قیمت و فاخر و رفتار تند و برخورد تلخ پاپ که گفت: «اگر می‎خواهی کمکی از جانب کلیسا به شما بشود، نباید به سیاست، کاری داشته باشید و همچنین با آمریکا درنیفتید.» من گفتم: « رهبر من قاعدتا باید شما باشید، اما نیستید. رهبر من امام خمینی است که به آن سادگی زندگی می‎کند و واقعا راه حضرت مسیح (علیه‎السلام) را می‎رود و با آمریکا دشمن است. اگر حضرت مسیح (علیه‎السلام) حالا بود، رفتار امام خمینی [قدس‎سره‏] را داشت.» این تصویری نقش‎بسته در دل و جان یک غیرمسلمان است که حقیقت دین خویش را در حضرت امام متجلی می‎بیند. 

به‎راستی امام عزیز ما، که بود و چه کرد؟ ما به‎عنوان پیروان و میراث‎داران او چه اندازه آن یگانه دوران را می‎شناسیم و چقدر عظمت میراث گران‎بهای او را -که پیرامون آن در وصیت‎نامه سیاسی و الهی خود فرمود: «نباید شک کرد که انقلاب اسلامی از همه انقلاب‌ها جداست، هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام‌، تردیدی نیست که این تحفه‎ای الهی و غیبی بود که از جانب خداوند منان برای ملت مظلوم و غارت‎زده عنایت شده است»-درک کرده‎ایم؟ بی‎شک او بارقه‎ای از لطف خدا به مردم جهان به‎ویژه مسلمانان بود و امروز با گذشت ۲۳ سال از رحلت جانسوز آن خورشید تابان، با رجوع به بیانات خلف صالح او که در ایام حزن و عزای رحلت جانسوزش بیان شده، به حقیقت خمینی کبیر بیشتر آشنا می‎شویم و تجلی حقانیت این سخنان پس از دو دهه هنوز چشم‎گیر می‎نماید، تا ما دوباره به عظمت انقلاب اسلامی بیندیشیم و اراده‎ای درخور این بزرگی را برای صیانت و پاسداری و فراتر از آن برای رشد و پویایی آن، وجه همت خویش قرار دهیم. پس باید که در سخنان رهبر فرزانه انقلاب اسلامی تأمل کنیم:

«آرمان‎هاى بزرگى که امام (رحمت‎الله‎علیه) بیان مى‏کردند، عبارت بود از: مبارزه با استکبار جهانى، حفظ اعتدال قاطع در خط «نه شرقى و نه غربى»، اصرار فراوان بر استقلال حقیقى و همه‏جانبه ملت - خودکفایى به‎معناى کامل - پافشارى فراوان و تمام‏نشدنى بر حفظ اصول دینى و شرع و فقه اسلامى، ایجاد وحدت و همبستگى، توجه به ملت‎هاى مسلمان و مظلوم دنیا، عزت بخشیدن به اسلام و ملت‎هاى اسلامى و مرعوب نشدن در مقابل قدرت‎هاى جهانى، ایجاد قسط و عدل در جامعه اسلامى، حمایت بى‏دریغ و همیشگى از مستضعفان و محرومان و قشرهاى پایین جامعه و لزوم پرداختن به آن‎ها.» (۱۷/۳/۱۳۶۸)

ایشان درخصوص کارهای ماندگار و بزرگ امام نیز فرموده‎اند: «اولین کار بزرگ او، احیاى اسلام بود. ۲۰۰ سال است که دستگاه‎هاى استعمارى سعى کردند تا اسلام به‎دست فراموشى سپرده شود... چون مى‏دانستند این دین، بزرگ‎ترین مانع در راه چپاول قدرت‎هاى بزرگ و استکبارى است. امام ما اسلام را دوباره زنده کرد و به ذهن و عمل انسان‎ها و صحنه سیاسى جهان برگرداند. 

دومین کار بزرگ او، اعاده روح عزت به مسلمین بود... با کار بزرگى که امام (رحمت‎الله‎علیه) انجام داد، مسلمان‎ها در همه‎جاى دنیا احساس عزت مى‏کنند و به مسلمانى و اسلام خود مى‏بالند.

سومین کار بزرگ او این بود که به مسلمان‎ها احساس درک امت اسلامى داد. امروز همه مسلمان‎ها، در اقصاى آسیا تا قلب آفریقا و تمام خاورمیانه و در اروپا و آمریکا، احساس مى‏کنند که جزو یک جامعه جهانىِ بزرگ، به‎نام امت اسلامى هستند. امام احساس شعور نسبت به امت اسلامى را ایجاد کرد، که بزرگ‎ترین حربه براى دفاع از جوامع اسلامى در مقابل استکبار است. چهارمین کار بزرگ او، ازاله یکى از مرتجع‎ترین و پلیدترین و وابسته‏ترین رژیم‎هاى منطقه و جهان بود... ایران مهمترین دژ استعمار در منطقه خلیج‏فارس و خاورمیانه بود. این دژ، به‎دست امام ما در هم فرو ریخته شد. 

کار پنجم او، ایجاد حکومتى بر مبناى اسلام بود؛ چیزى که به ذهن مسلمان‎ها و غیرمسلمان‎ها خطور نمى‏کرد. امام (رحمت‎الله‎علیه) در حد یک معجزه، به این خیال افسانه‏آمیز لباس واقعیت پوشاند. 
کار ششم او، ایجاد نهضت اسلامى در عالم بود... امروز در هر نقطه‏اى از دنیاى وسیع اسلام که جمعیت یا گروهى به انگیزه آزادی‎خواهى و ضدیت با استکبار حرکت مى‏کنند، مبنا و قاعده کار و امید و رکن‎شان، تفکر اسلامى است. 

هفتمین کار بزرگ او، نگرشى جدید در فقه شیعه بود. فقاهت ما پایه‏هاى بسیار مستحکمى داشته و دارد... امام عزیزمان این فقه مستحکم را در گستره‏اى وسیع و با نگرشى جهانى و حکومتى مورد توجه قرار داد و ابعادى از فقه را براى ما روشن کرد که قبل از آن روشن نبود. 

کار هشتم او، ابطال باورهاى غلط در باب اخلاق فردى حکام بود.. امام ما این باور غلط را عوض کرد و نشان داد که رهبر محبوب و معشوق یک ملت و دیگر مسلمانان عالم، مى‏تواند زندگى زاهدانه‏اى داشته باشد و به‎جاى کاخ‎هاى مجلل، در یک حسینیه از دیدارکنندگان پذیرایى کند و با لباس و زبان و اخلاق انبیا با مردم برخورد کند... از معجزات بزرگ آن بزرگوار این بود که هم در زندگى خود و هم در آن دستگاهى که به‎وجود آورده بود، نور معرفت و حقیقت تجلى یافته بود. 

کار نهم او، احیاى روحیه غرور و خودباورى در ملت ایران بود. برادران عزیز! حکومت‎هاى استبدادى و فردى، سال‎هاى متمادى ملت ما را به‎صورت ملتى ضعیف و مستضعف و توسرى‏خور در آورده بودند؛ ملتى که از استعداد جوشان و خصلت‎هاى جمعى فوق‏العاده ممتاز برخوردار است و در طول تاریخ بعد از اسلام، این‏همه افتخارات علمى و سیاسى دارد... بنابراین، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ما کشته بودند؛ ولى امام عزیز ما، روح غرور و افتخار ملى را در ملت ایران بیدار و زنده کردند. 

در همان حال که ملت ما از احساسات و نخوت‎هاى بی‎جاى ناسیونالیستى - که استکبار عامل آن، و رژیم منحوس پهلوى مروجش بود - مبرا هستند، اما احساس عزت و قدرت مى‏کنند... این روح عزت و خودباورى و غرور ملى و افتخارات حقیقى و اصیل را امام (رحمت‎الله‎علیه) در ملت ما زنده کرد. 

و بالأخره دهمین کار بزرگ او، اثبات این نکته بود که «نه شرقى و نه غربى»، یک اصل عملى و ممکن است. دیگران خیال مى‏کردند که یا باید به شرق متکى بود و یا به غرب، یا باید نان این قدرت را خورد و ستایشش کرد و یا آن قدرت را ! فکر نمى‏کردند که یک ملت بتواند هم به شرق و هم به غرب «نه» بگوید و بایستد و بماند و خود را روزبه‏روز ریشه‏دارتر کند؛ اما امام (رحمت‎الله‎علیه) این نکته را ثابت کرد.» (۲۳/۴/۱۳۶۸)

و عامل موفقیت امام را این‎گونه ذکر کردند: «آن‎چه امام بزرگوار و ملت شجاع ما را در راه این مبارزه بزرگ موفق کرد، بصیرت و صبر بود - مقاومتى همراه با بصیرت - همان‏طور که امیرالمؤمنین (علیه‏الصلاه‎والسلام) فرمود: «و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر والصبر». علت آن‎هم این است که امروز مبارزه با کفر خالص و شرک خالص نیست، تا مطلب روشن، و صف‏بندی‎ها مجزا و جداى از هم باشد؛ بلکه امروز مبارزه با نفاق و دورویى و تزویر و شعارهاى توخالى و دروغ‌زنی‎ها و لاف‌زنی‎هایى است که بلندگوهاى استکبار را در همه انحاى عالم پُر کرده است. بسیارى دم از طرفدارى از حقوق بشر مى‏زنند و دروغ مى‏گویند. بسیارى دم از اسلام مى‏زنند و دروغ مى‏گویند. 

اسلام آن‎ها، اسلام باب طبع و میل سردمداران استکبار است. بسیارى دم از مساوات و برابرى انسان‎ها مى‏زدند و مى‏زنند و دروغ مى‏گفتند و مى‏گویند. بنابراین، مبارزه در دوران کنونى، مبارزه‏اى دشوار است؛ هم به‎خاطر قدرت زر و زور استکبار، و هم به‎خاطر قدرت تبلیغاتى و توجیه‏گر دروغگویی‎ها و نفاق‎هاى استکبار و ایادیش. انسان‎هاى بى‏ بصیرت، زود فریب مى ‏خورند. همین امروز هم در دنیا آدم‎هاى دلسوزى هستند که فریب خورده‏اند؛ دشمن را نشناخته‏اند و صف را تشخیص نداده‏اند. در ایران، امام عظیم‏الشأن ما، به برکت بصیرت مردم - که با صبر و مقاومت آن‎ها همراه بود - این راه را طى کرد و به موفقیت رسید. خود او، در ایجاد این بصیرت و صبر در مردم، بزرگ‎ترین مؤثر بود. هرجا در انحاى عالم مبارزه‏اى صورت مى‏گیرد، حرکتى مى‏شود، انسان دلسوزى در پى نجات توده‏هاى مردم حرکت مى‏کند، باید بداند که این راه، با هوشمندى و بصیرت و نیز با صبر و مقاومت طى‏شدنى است، و لاغیر.» (۱۴/۳/۱۳۷۰)

امروز ما از نعمت وجود پیر جماران محرومیم و به لطف الهی از دریای وجود رهبر فرزانه انقلاب بهره‎مند و چه زیبا بزرگ عارف زمانه حضرت آیت‎الله حسن‎زاده آملی در وصفش به قرآن توسل جست، آن‎جا که خداوند بزرگ فرمود: «مَا نَنسَخْ مِنْ آیَه أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ الله عَلَىَ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» و باز باید از خود بپرسیم آیا امروز قدر این نعمت را دانسته و به وظایف خود در قبال معظم‎له آشناییم و یا در صورت شناخت وظایف خویش، عامل به آن‎ها هستیم؟


پی نوشت: از آرشیو

  • ۳ نظر
  • ۱۸ خرداد ۹۱ ، ۱۱:۲۴
بسم الله...

نسخه ی اولیه و آزمایشی کافه جوانی امروز بالا اومد و دارم هر روز بخش های جدید و امکانات جدیدی رو بهش اضافه میکنم...انشالله تلاش میکنم تا روز عید مبعث نسخه ی کاملی از این سایت بالا قرار بگیره...دوستانی که علاقه مند به همکاری هستن خوشحال میشم اینجا اعلام بفرمایند.

  • ۱ نظر
  • ۱۵ خرداد ۹۱ ، ۲۳:۵۲
بسم الله؛ 

با امروز و فردا کردن کاری پیش نمیره... بالاخره باید از جایی کار رو شروع کرد...این روزا توی موسسه با یکی دو تا از دوستان راجع به کافه جوانی صحبت کردم و تصمیم گرفتم از یک جایی شروع کنم...الان توی شرکت نشستم و یه طرح اولیه برای قالب کافه جوانی دارم آماده می کنم که اگه بشه بذارم بالا....بخش مدیریتش که از قبل نوشته شده و آماده است... طی روزهای آینده تلاش می کنم بخش های مختلف این سایت بیاد بالا...

برای شروع کافه جوانی از چهار بخش اصلی(کافه ) تشکیل شده که عبارتند از : ادبیات، اندیشه ، اجتماع ، هنر ... که تمام موضوعات مختلفی که قرار بود توی این سایت بهشون بپردازیم توی این چهار دسته بندی قرار میگیرن... شعار اولیه این سایت هم خرد ، شور و اندیشه است... 

همین جا رسما از دوستانی مثل: مسافر و شازده کوچولو ،وحدت عماد ، من او و ... دعوت میکنم برای همکاری در بخش های مختلف سایت...دوستان دیگری هم که علاقه مند به همکاری در این سایت باشن با کمال افتخار در خدمتشون خواهیم بود...

از هر گونه پیشنهادی برای بهتر کردن این سایت چه پیشنهاد گرافیکی ، چه پیشنهاد ساختاری و چه پیشنهاد محتوایی شدیدا استقبال می شود.

  • ۲ نظر
  • ۱۱ خرداد ۹۱ ، ۱۵:۳۵
گاهی سینه انسان به قدری سنگینی می کند که دیگر زمین تاب نگه داری او را ندارد؛ تنها آسمان است که می تواند با آغوشی باز این بار گناه را به دوش کشد.

  • ۵ نظر
  • ۰۹ خرداد ۹۱ ، ۲۰:۱۹
الان ساعت 10:40 دقیقه شبه و من شرکتم...شب رو هم میمونم! 

خیلی بی حوصله ام...اینترنت چیزی نداره که باعث بشه الان بی حوصله نباشم....حوصله ی کار کردن روی پروژه ها رو هم ندارم...

  • ۳ نظر
  • ۰۹ خرداد ۹۱ ، ۲۰:۱۱

بسم الله؛

این روزا کار کردن روی پروژه ی نرم افزار تحت وب رزرواسیون بلیط هواپیما و تورهای گردشگری و هتل تقریبا تمام وقتمو گرفته و شب و روز روی این نرم افزار کار می کنم. شنیدم شرکت دیگه ای که نرم افزار مشابه ای رو توی تهران پیاده سازی کرده وقتی شنیده توی مشهد نرم افزار جدیدی داره پیاده سازی میشه گفته هیچ وقت اونا نمی تونن همچین نرم افزاری رو پیاده سازی کنن و نمی تونن رقیبی برای ما بشن...فعلا نسخه ی آزمایشی این نرم افزار که در اختیار شرکت جم سیر قرار گرفته تونسته توی بازار آژانس های مسافرتی مشهد صدایی بپا کنه و مشتری های خوبی براش دارن پیدا میشن...بخش رزرواسیون بلیط هواپیما که مراحل آخرشو داره طی میکنه و رزرواسیون هتل رو هم پشت سرش دارم شروع میکنم...

امروز جمعه است و به اتفاق بانو اومدیم شرکت که تا شب من روی پروژه هام کار کنم و ایشون هم درس بخونن...معین هم همراهمون اومده با یه پلاستیک خیلی بزرگ اسباب بازی ! و مشغول ماشین بازیه واسه خودش...

  • ۰ نظر
  • ۰۶ خرداد ۹۱ ، ۱۲:۱۱