بسم الله؛
دوست عزیز آقا سعید قزلسفلو در بخش نظرات یادداشت قبل مطالبی را مطرح کرده بودند که متاسفانه بیشتر از سرناآگاهی این دوست عزیز بوده است که البته خواسته بودند پاسخ آن ها را-پاسخ شخصی- بدهم.
-
همانگونه که من قبلا توصیه کردم و خودتان هم به این نکته اشاره کردید که از سیاست چیز زیادی نمی دانید پس باز هم پیشنهاد میکنم با مطالعه اطلاعات خود را افزایش دهید و صرفا بر اساس نظرات کوچه بازاری در مورد مساله ای اظهار نظر نکنید. که تنها برای نشاندادن چهره ای سیاه از انقلاب مردمی ایران به هر مساله ای و به هر طنابی خود را بیاویزید و مسائل بی ارتباط به هم را مطرح کنید.
-
در مورد شخص بنده که گفته بودید عقاید خشک حزب اللهی های دروغین رو دارم. می شود بفرمایید عقاید خشک حزب اللهی های دروغین یعنی چه؟
اگه ما معنی صحیح و درست و واقعی یک حزب اللهی رو در نظر بگیریم آیا شما دوست دارید حزب اللهی باشید؟
بر این اساس من سعی کرده ام تا آنجا که می توانم به این معنی نزدیک شوم و حداقل از الان که ادای آنرا در می آورم سعی کرده ام به مرحله ای برسم که بتوانم بگویم حزب اللهی هستم. و البته دوستانی که از نزدیک برخورد داشته اند-منظورم مباحثه در مورد مسائل دینی و سیاسی و اجتماعی است- این نکته را یادآور شده اند که بر خلاف تصور اولیه شان بنده نه عقاید خشک دارم و نه دروغین. هر کس دارای عقایدی است و برای او محترم.
-
-
در مورد اختصاص بودجه برای حزب الله لبنان و مردم فلسطین و عراق و افغانستان...
قبل از آن نکته ای را یادآورم شوم. شما آیا خود را به عنوان یک مسلمان –معتقد و مومن به خدا و قرآن و پیامبر- قبول دارید؟ اگر جواب مثبت است اینگونه باید عرض کنم که همان پیامبر اعظم(ص) فرموده اند هرکس ندای مظلومیت فردی را بشنود و به یاری او نشتابد مسلمان نیست. و اگر شیعه هستید در یکی از خطبه های نهج البلاغه امام اولتان فرموده اند که اگرخاری در پای زنی یهودی فرو رود و مرد مسلمان از غصه بمیرد رواست.
و اگر امروز ما از غصه نمی میریم پس باید در ایمان خود شک کنیم.
ما اگر فقط به کشور ایران نگاه نکنیم بلکه بیایید نگاهی وسیع تر و در واقع درست تر داشته باشیم به جامعه اسلامی که لبنانی ها ، فلسطینی ها ، عراقی ها و افغانی ها هم جزوی از آنها هستند آیا دیدن صحنه های مظلومیت آنها و شنیدن فریاد مظلومیت آنها آیا آن حدیث پیامبر و آن سخن امیر مومنان را به خاطر شما نمی آورد به عنوان یک مسلمان . و اصلا بحث مسلمانی و اینها نه...به عنوان یک انسان . به قول امام حسین اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید.
آیا به راحتی میتوان بی تفاوت از کنار این مسائل گذشت؟
آنچه از طرف کشور ما به عنوان کمک های مالی – نه بودجه های آنچنانی- به فلسطین ،عراق و افغانستان و لبنان داده می شد که بخش اعظمی از آنها کمک های مردمی بود واقعا آنگونه نیست که بگوییم چرا به آنها داده می شود و در داخل کشور هزینه می شود. شما به راستی فکر می کنید مبلغ زیادی است در مقایسه با کمک های مالی کشورهای اروپایی و آمریکا به دولت غاصب صهیونیستی برای نابودی کشورهای اسلامی!
شما خود را به عنوان یک انسان در نظر بگیرید و بحث مسلمانی و دین را بگذارید کنار. آیا بی تفاوت رد خواهید شد از این همه ظلم و ستم. اگر زمانی فرا رسد که خدای ناکرده همان گلوله ها که اکنون در قلب برادر و خواهر دینی شما فرو می رود در قلب برادر و خواهر خونی شما فرو رود آیا آن زمان هم بی تفاوت خواهید بود و آیا از فردی و گروهی که توانایی کمک دارند کمک نمی خواهید؟! توضیح اضافه ای نمی دهم فقط پیشنهاد میکنم لحظه ای خود را به جای آنها بگذارید و به عنوان یک انسان آزاده به این مساله فکر کنید.
ویلیام کیسی رئیس پیشین سازمان سیا –سازمان جاسوسی آمریکا- در اسفند 61 گفته بود: سازمان سیا در تمامی کشورهایی که برای آمریکا اهمیت حیاتی داشته باشد، فعالیت های جاسوسی شدیدی را به منظور ارزیابی میزان ثبات سیاسی و اقتصادی این کشورها اعمال می کند.
همچنین لازم است بدانید که ایران برای آزادی گروگان های آمریکایی چهار شرط تعیین کرده بود : بازگرداندن دارایی های شاه، تعهد به عدم مداخله در امور ایران، آزاد کردن دارایی های ایران در آمریکا و لغو ادعاهای آمریکا علیه ایران.
در پایان این مورد مثالی می زنم که امیدوارم بهتر مشخص شود. به عنوان مثال اگر بنده به عنوان مهمان در منزل شما باشم و با قرار دادن دوربین های مخفی و میکروفون های مخفی مسائل خصوصی شما را ضبط کرده و در اختیار دیگران قرار دهم و همچنین از آنها برای پاشیدن شیرازه ی خانواده شما استفاده کنم آیا باز هم به من اجازه خواهید داد در منزل شما بمانم؟ پاسخ مشخص است و نیازی به بحث نیست.
پیشنهاد میکنم نگاهی به روزشمار حوادث آن جریان داشته باشید.
پی نوشت:
-
در پاسخ جناب آقای عزیز نیز که در مورد مطلبم در خصوص شهید عمادمغنیه معترض بودند و گفته بودند:کاش که شما و امثال شما که اینقدر سنگ اینا رو به سینه میزنید یکمی هم به فکر شهیدان خودمون بودین , مگر ما خودمون کم از این شهدا داریم که 100 برابر اینا می ارزن ولی کو قدرشناسی از این عزیزان سفر کرده , فقط اسم اونا رو یادمون مونده.چرا وقتی شهید صیاد شیرازی ترور شد این همه سر و صدا نکردین ؟ ولی در مورد عماد مغنیه کم مونده عزای عمومی اعلام کنید!! در پاسخ این دوست عزیز باید بگویم که به قول دوست گرامی جناب گلبرگ شهید با شهید فرقی ندارد و ایرانی و غیر ایرانی ندارد. همه برای یک هدف جنگیده اند و به شهادت رسیده اند. در مورد شهیدان عزیز ایرانی هم دوستان دیگر وبلاگ های اختصاصی ای را ساخته اند که تنها لازم است اسم شهید مورد نظرتان را در گوگل سرچ کنید تا ده ها وبلاگ اختصاصی ایشان نمایش داده شود. همچنین امثال ما سعی کرده اند تا آنجا که می توانند زبانی و عملی به دنبال ادامه راه این شهیدان باشند نه همچون دوستانی چون شما که از سر خصومت و مشکل داشتن با این تفکر با بهانه کردن شهدای داخلی تنها قصد ایراد گرفتن دارید.
-
در ضمن این نکته را هم خاطر نشان میکنم که شهید صیاد شیرازی که شما به ایشان اشاره کرده اید در ۲۱فروردین ۷۸به شهادت رسیدند که هرچه فکر میکنم می بینم آن زمان امکان وبلاگ نویسی برای کسی در ایران مقدور نبود که بخواهد آن حادثه را محکوم کند و از این عزیز بزرگوار بنویسد. راستی می دانستید شهید صیاد شیرازی چه کسی بود یا تنها آن زمان اسم ایشان را شنیده بودید آن هم پس از شهادت؟!
-
لازم به ذکر است که اگر قالب قبلی بنده را دیده باشید و همچنین وبلاگ سایر همفکرانم را ...بخشی را قرار داده ایم در وبلاگمان به نام شهید من که هریک از ما عکس شهید مورد علاقه اش را قرار داده است برای زنده نگهداشتن یاد ایشان...- که این مورد هم در تکمیل کردن قالب جدید وبلاگم اضافه خواهد شد.
-
تصمیم داشتم کمی از خودم بنویسم و از آنچه در دلم میگذرد. اما احساس کردم بهتر است اول پاسخ این دوست عزیز را بدهم و بعد از دلم بنویسم.
-
بحث طولانی شد... از دوستان عزیز عذرخواهی میکنم....در پناه حق...
-
سرشارم از خیال ولی از کفاف نیست...در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است