بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

بی خوابی های یک ذهن سرگشته

کانال تلگرام @khablog

شخصی به گلایه می گفت؛ هر وقت در محله ما چیزی مفقود می شود، همسایه ها مرا به سرقت متهم می کنند و آنچه را که مفقود شده از من می خواهند. به او گفتند؛ این که نگرانی ندارد، چاره کار آسان است، برای رفع سوء ظن اجازه بده یک بار خانه ات را جستجو کنند تا از پاکدست بودنت مطمئن شوند و دیگر تو را به دزدی متهم نکنند. شخص گله مند با قیافه ای حق به جانب گفت؛ حق با شماست، اما بخت و اقبال با من نیست، زیرا هر وقت خانه ام را جستجو کرده اند، اشیاء مفقود شده را یافته اند!
برخی از مدعیان اصلاحات در حالی ارتباط خویش با محافل بیگانه و پیروی از دستورالعمل دشمنان بیرونی را انکار می کنند که طی چند سال اخیر و مخصوصاً طی شش ماه گذشته تقریباً هیچ یک از اقدامات و مواضع آنها را نمی توان یافت که دقیقاً برگرفته از دستورالعمل های پیشاپیش اعلام شده و پیشنهاد شده رسانه ها و مقامات آمریکایی نباشد. در این باره طی چند ماه اخیر- و در سال های گذشته نیز- گزارش ها و یادداشت های فراوانی همراه با اسناد و مدارک غیر قابل انکار داشته ایم. و اما تازه ترین اقدام این جریان سیاسی، درخواست رفراندوم برای مقبولیت دولت- بخوانید نظام - است که طی بیانیه ای از سوی سیدمحمد خاتمی مطرح شد و بلافاصله با استقبال گسترده مقامات و رسانه های آمریکایی، اروپایی و اسرائیلی روبرو شد. قبل از پرداختن به موضوع یادشده، در این خبر دقت کنید؛ چندی قبل، مایکل لدین -MICHAEL LEDEEN- عضو برجسته مؤسسه «آمریکن اینترپرایز» و دستیار ویژه «دونالد رامسفلد» وزیر دفاع اسبق آمریکا و «دیک چنی» معاون جرج بوش، از «رفراندوم درباره مشروعیت جمهوری اسلامی ایران» با عنوان یکی از راه کارهای مؤثر برای مقابله با اقتدار ایران اسلامی یاد کرده بود. لدین در پیشنهاد خود اشاره می کند که آنچه مهم است، «انجام رفراندوم» نیست زیرا رفراندوم در قوانین ایران گردش کار شناخته شده ای دارد و حتی در صورت انجام، نتیجه آن نیز مورد نظر نیست، چرا که مردم ایران به نظام حکومتی خود وفادارند. مایکل لدین معتقد است؛ پیشنهاد رفراندوم از یکسو و حمایت رسانه ای غرب از سوی دیگر می تواند مخالفان جمهوری اسلامی ایران را امیدوار کرده و در صحنه نگاه دارد!
اکنون به پیشنهاد خاتمی که با بیانیه مشابهی از سوی مجمع روحانیون همراه بود باز می گردیم.
1- خاتمی می داند که انجام رفراندوم در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران گردش کار و راه قانونی تعریف شده ای دارد؟ و مطابق اصل 110 قانون اساسی فرمان آن بایستی از جانب رهبری صادر شود و نظارت بر آن مطابق اصل 99 قانون اساسی به عهده شورای نگهبان است. بنابراین وقتی آقای خاتمی در بیانیه خود از انجام رفراندوم- با همان موضوع «مقبولیت»! که پیش از او مایکل لدین پیشنهاد کرده است- سخن می گوید و خواستار برگزاری آن از سوی نهادی غیر از شورای نگهبان می شود، در عمل و آشکارا قانون اساسی را نقض می کند و باید از او پرسید؛ جنابعالی که در اولین گام قانون اساسی را زیر پا می گذارید اولاً؛ چگونه ادعای قانون گرایی دارید؟! ثانیاً؛ وقتی قانون اساسی را نفی می کنید چگونه می توان شما را در چارچوب نظام تلقی کرد؟! و ثالثاً؛ با توجه به آن که می دانید پیشنهادتان قانونی و عملی نیست، آیا غیر از این است که دقیقاً همان دستورالعمل «مایکل لدین» - بخوانید سازمان سیا- را به دست گرفته اید؟! لطفاً مثل همیشه فحش ندهید، دلیل بیاورید!
2- خاتمی در بیانیه خود- بخوانید بیانیه مایکل لدین- پیشنهاد کرده است که رفراندوم مورد نظر وی به جای شورای نگهبان از سوی «یک نهاد بی طرف مثل مجمع تشخیص مصلحت نظام»! صورت پذیرد. که در این باره باید گفت؛ اگر مقصود خاتمی از مجمع تشخیص مصلحت، ریاست آن یعنی آقای هاشمی رفسنجانی است که ایشان به وضوح نشان داده اند نه فقط بی طرف نیستند بلکه به شدت از خاتمی و موسوی و دار و دسته آنها حمایت می کنند. به عنوان نمونه، آیا پیشنهادهای ایشان در نماز جمعه اخیر تهران، حتی یک کلمه- تأکید می شود حتی یک کلمه- با بیانیه های فتنه انگیزانه موسوی و خاتمی تفاوت داشت؟! و چنانچه منظور خاتمی شخصیت حقوقی نهاد مجمع تشخیص مصلحت است و نه شخص آقای هاشمی رفسنجانی که باید گفت وظیفه مجمع، برگزاری رفراندوم نیست و این نیز نشانه دیگری از بی اعتنایی - یا بی اعتقادی- آقای خاتمی به قانون اساسی است.
از سوی دیگر اگر آقایان اساساً به قانون اساسی اعتقادی نداشته باشند که در این صورت نمی توانند خواستار ریاست قوه مجریه در کشوری شوند که قانون اساسی یعنی میثاق ملی آن را قبول ندارند! این تناقض را چگونه توجیه می کنند؟!
3- خاتمی و یارانش در حالی از انجام رفراندوم سخن می گویند که نشان داده اند به هیچ یک از فرایندهای قانونی اعتقادی ندارند و انتخابات اخیر را بدون آن که کمترین دلیل و سندی برای مخدوش بودن آن ارائه کنند، غیر قانونی! دانسته و خواستار ابطال آن شده بودند. بنابراین بر فرض که رفراندومی برگزار شود به یقین نتیجه آن را نمی پذیرند. چرا؟! نکته اصلی دقیقاً در همین نقطه نهفته است.
دار و دسته خاتمی کمترین تردیدی ندارند که پیشنهاد آنها اولاً؛ قانونی نیست، ثانیاً؛ عملی نیست و ثالثاً؛ بر فرض انجام رفراندوم، نتیجه آن برای مدعیان اصلاحات به مراتب از انتخابات دهم شکننده تر خواهد بود. آنها با پیشنهاد رفراندوم بخش دیگری از سناریوی از پیش طراحی شده غرب را برای فتنه انگیزی به صحنه آورده اند و در دورترین افق ذهن خود نیز نه فقط انجام آن را قانونی و عملی نمی دانند، بلکه عدم تحقق آن بخش اصلی این پروژه است چرا که طراحان بیرونی و دنباله های داخلی آنها به وضوح می دانند تحقق رفراندوم نتیجه ای کاملاً معکوس و متضاد با خواست آنها دارد. به بیان دیگر کاربرد اصلی این سناریو داغ کردن تنور تنش است. آرزویی که دار و دسته خاتمی به آن نخواهند رسید و به یقین از بادی که به دستور دشمنان می کارند طوفانی سهمگین به پا خواهد شد که طومارخط جدید نفاق را نیز مانند خط نفاق دهه 60 درهم می پیچد.

شهادت مظلومانه «مروه شربینی» بانوی محجبه مصری در دادگاه شهر «درسدن» آلمان اگرچه خشم ملت های مسلمان و بسیاری از آزاداندیشان جهان را به دنبال داشته است و دیروز در ایران اسلامی نیز تابوت نمادین او که به حق «شهیده حجاب» نام گرفته است روی شانه نمازگزاران جمعه تشییع شد و این خشم و خروش هر چند به زودی خاموش نخواهد شد، اما در این میان نکته ای است که متأسفانه از نگاه و کانون توجه جهان اسلام و ملت های مسلمان دور مانده است و آن نکته- بخوانید یک واقعیت تلخ و غیر قابل انکار- این که، مروه شربینی را دولت آلمان به شهادت رسانده است، نه «یک شهروند آلمانی»!
تا آنجا که در گزارش های خبری آمده است، ملت های مسلمان در خشم و خروش خود علیه این جنایت خواستار محاکمه قاتل آلمانی و اشد مجازات برای او شده اند و دیروز بالاترین مقام دادستانی مصر- دادستان کل - در واکنش به اعتراض گسترده مردم این کشور که سکوت دولت مصر را معنی دار! و نشانه وابستگی حسنی مبارک می دانستند، در یک کنفرانس مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی اعلام کرد تحقیقات درباره چگونگی حادثه منجر به شهادت مروه شربینی را آغاز کرده و به مردم خشمگین مصر قول داد؛ بعد از پایان تحقیقات از دولت مصر می خواهد، علیه قاتل آلمانی به دولت این کشور شکایت کند!
از سوی دیگر «شیخ محمد طنطاوی» مفتی اعظم - بخوانید درباری- مصر که سال گذشته در کنفرانس ادیان در نیویورک شرکت کرده و همزمان با جنایات وحشیانه صهیونیست ها علیه مردم غزه، در حاشیه این کنفرانس با شیمون پرز رئیس جمهور رژیم صهیونیستی به خوش و بش نشسته بود، طی مصاحبه ای درباره شهادت مروه شربینی ضمن محکوم کردن این جنایت، هشدار می دهد که «باید مراقب بود، این حادثه به روابط دنیای اسلام با جهان غرب آسیب نرساند»! و...
ماجرا، اما فراتر از جنایت یک شهروند آلمانی است و شواهد و قرائن موجود- آنگونه که خواهد آمد- کمترین تردیدی باقی نمی گذارد که قتل مروه شربینی به دستور مستقیم دولت آلمان صورت گرفته و قاتل اگرچه مستحق مجازات مرگ است- و ان شاءالله این مجازات به دست مسلمانان غیرتمند حتی در زندان شهر «درسدن» انجام پذیرد- ولی وی در این ماجرا فقط عهده دار یک مأموریت بوده است. چرا...؟!
1- از اکتبر سال 2001 میلادی- یک ماه بعد از ماجرای حمله به برجهای دو قلوی تجارت آمریکا در نیویورک- و در پی یک مصوبه از سوی دستگاه قضایی آلمان، تمامی مراجعه کنندگان به دادگاه- غیر از قاضی و دادستان- بازرسی کامل بدنی می شوند. مطابق این مصوبه که اجرای آن با دقت نزدیک به وسواس انجام می پذیرد، مأموران پلیس علاوه بر آن که تمامی مراجعه کنندگان را از دروازه های اشعه ایکس- XRAY- عبور می دهند، محتویات جیب، کیف دستی و حتی کف کفش های آنها را به دقت بازرسی می کنند تا آنجا که نه فقط چاقو یا آلات قتاله دیگری نظیر آن، بلکه از ورود «دسته کلید» و تلفن همراه به دادگاه نیز جلوگیری می کنند. این بازرسی منحصر به دادگاه های جنایی نیست، بلکه در دادگاههایی که موضوع رسیدگی آنها دعاوی حقوقی است هم بازرسی های مورد اشاره به دقت و بی وقفه انجام پذیرفته و می پذیرد. بنابراین «آلیکس»، قاتل «شهیده حجاب» چگونه موفق به حمل دشنه شده و این آلت قتاله علی رغم عبور از دروازه های اشعه ایکس و بازرسی دقیق بدنی از چشم مأموران آلمانی پنهان مانده است؟!
2- قاتل «مروه شربینی» در حالی که مأموران پلیس- علی القاعده- به دقت ماجرای محاکمه را زیر نظر داشته اند خود را به «مروه» رسانده و با وارد آوردن 18 ضربه چاقو، آن بانوی مظلومه و باردار را به شهادت رسانده است. چرا مأموران آلمانی به محض حمله ور شدن آلیکس به «مروه» مانع او نشده اند. مخصوصاً آن که وی به عنوان متهم در دادگاه حاضر شده بود و مطابق یک روال تعریف شده در تمامی مجامع حقوقی، مأموران موظف هستند که بیشترین توجه خود را معطوف به متهم کرده و از اقدامات غیر منتظره و احتمالی وی جلوگیری به عمل آورند. چرا مأموران حاضر در دادگاه با وجود آن که اتهام اولیه متهم، حمله به «مروه» در یک پارک بوده است دقت و توجه لازم و ضروری در اینگونه موارد را کنار گذاشته و به قاتل اجازه حمله داده اند؟!
3- قاتل شهیده حجاب، بعد از حمله با وارد آوردن 18 ضربه چاقو آن زن مسلمان و مظلومه را به شهادت رسانده است، به بیان دیگر، قاتل برای وارد کردن 18 ضربه چاقو، از وقت و فرصت کافی!! برخوردار بوده است و مأموران از آغاز حمله تا پایان ماجرا- بخوانید مأموریت آلیکس- فقط شاهد و ناظر صحنه بوده و کمترین عکس العملی از خود نشان نداده اند و حال آن که بلافاصله بعد از حمله قاتل می توانستند مانع وی شوند و از شهادت «مروه» جلوگیری کنند. بنابراین کمترین تردیدی نیست که قاتل با اطمینان از عدم دخالت مأموران حاضر در دادگاه و بدون دغدغه از پیشگیری و ممانعت آنها مرتکب جنایت شده و تا اطمینان کامل از شهادت «مروه» به مأموریت خود ادامه داده است. توجه شود؛ 18 ضربه چاقو در مقابل چشم مأموران پلیس آلمان!! چگونه ممکن است؟!
4- نکته درخور توجه دیگری که در مأموریت «آلیکس دبلیو» از سوی دولت فاشیست آلمان و برنامه از قبل طراحی شده برای شهادت «مروه شربینی» کمترین تردیدی باقی نمی گذارد، شلیک مأموران آلمانی به سوی همسر آن شهیده است. پلیس آلمان در تمامی مدتی که قاتل با وارد کردن 18 ضربه چاقو به مروه شربینی در حال انجام مأموریت خود بود، ساکت و بی حرکت باقی مانده ولی به محض آن که همسر مروه برای نجات وی به سوی او می رود، پلیس با شلیک گلوله او را از پای درمی آورد! شلیک به همسر مروه نشان می دهد که مأموران پلیس نه فقط دقیقاً صحنه قتل را زیر نظر گرفته بودند بلکه وظیفه داشتند از هر اقدامی که مانع از انجام مأموریت آلیکس شود نیز جلوگیری کنند!
5- جرم اولیه قاتل، ایجاد مزاحمت برای «مروه» در یک پارک و متهم کردن وی به «تروریست» بوده است. آنهم، فقط به فقط از آن روی که زنی مسلمان و محجبه بوده است. اکنون به اظهارات مقامات آلمانی طی چند سال اخیر مراجعه کنید. مگر آنها در مصاحبه ها، اظهارنظرها و نوشته های رسمی خود مسلمانان را به «تروریست» بودن متهم نمی کنند؟! و مگر خانم آنجلا مرکل - آنجلا یا تلفظ آلمانی آن، آنگلا به معنی «فرشته» است که «دیو» و «شیطان» نام با مسماتری برای اوست- معتقد نبود که در جریان انتخابات ترکیه، روسری همسران طیب اردوغان و عبدالله گل از نطق های انتخاباتی آنها در پیروزی اسلامگرایان مؤثرتر بوده است! و مگر دهها مقاله در نشریات آلمانی پیرامون خطر اسلام!! و مخصوصاً حجاب زنان مسلمان نوشته نشده است؟! و ... بنابراین «آلیکس دبلیو» در همان چارچوبها دست به جنایت زده است که دولت های اروپایی از جمله دولت آلمان تصویر و ترسیم کرده و می کنند.
6- در میان کشورهای اروپایی، دولت آلمان به «دولت تحقیر شده» معروف است و به عنوان دولتی که صهیونیست ها زمام امور آن را در دست دارند شناخته می شود. کافی است بدانیم که یهودیان آلمان در حالی که فقط 150هزار نفر از جمعیت چند ده میلیونی آلمان هستند، بیش از 145 کرسی از پارلمان این کشور را در قبضه خود دارند و این باج گیری صهیونیست ها طی 6 دهه اخیر- بعد از جنگ جهانی دوم و اشغال آلمان از سوی متفقین- همواره با اعتراض شدید مردم این کشور روبرو بوده است.
دولت آلمان به دولت «قتل های پنهان» نیز شهرت دارد و اسناد فراوانی حکایت از آن دارند که آلمان ها بسیاری از مخالفان سیاسی خود را با صحنه سازی های جعلی به قتل رسانده اند تا آنجا که اتوبان های اشتوتگارت به عنوان قتلگاه اعضای گروه بادرماینهوف- جبهه گارد سرخ RAF- شهرت جهانی دارد. مأموران پلیس مخفی آلمان اعضای این گروه را در صحنه های ساختگی تصادف در اتوبان های آلمان- و مخصوصاً اشتوتگارت- به قتل می رساندند و گفته می شود سریال تلویزیونی «هشدار برای کبری 11» که موضوع آن جنایت در بزرگراه های آلمان است و معمولاً با صحنه های هولناک تصادف اتومبیل نیز همراه است به سفارش سازمان اطلاعاتی آلمان- BND- ساخته شده و هدف از آن پاک کردن غیر مستقیم ماجرای قتل های پنهان مخالفان در اتوبان های آلمان از افکار عمومی مردم این کشور است، البته بی آن که دست اندرکاران میدانی این سریال تلویزیونی از هدف اصلی آن با خبر باشند!
7- با توجه به شواهد و قرائن یاد شده، شهادت «مروه شربینی» نمی تواند یک جنایت معمولی در کنار سایر جنایاتی باشد که همه روزه در کشورهای اروپایی- مخصوصاً آلمان- اتفاق می افتد، بلکه بدون کمترین تردیدی عامل اصلی این جنایت دولت آلمان است و اولین و ابتدایی ترین اقدام در برابر این جنایت که علیه تمامیت جهان اسلام صورت پذیرفته ، اخراج سفرای دولت فاشیست آلمان از کشورهای اسلامی است، خواسته برحقی که ملت های مسلمان نباید از آن چشم پوشی کنند.
در این میان، از جمهوری اسلامی ایران که پرچمدار نهضت جهانی اسلام است انتظار می رود در اخراج سفیر دولت فاشیست آلمان پیشگام باشد.
بحران مالی اخیر غرب، آلمان را در شرایط اقتصادی شکننده ای قرار داده است، هر هفته تعدادی از مراکز بزرگ صنعتی و تجاری آلمان ورشکست شده و آلمان صنعتی و ثروتمند چند دهه اخیر به ورطه سقوط اقتصادی نزدیک شده است. در این حال، قطع رابطه سیاسی و اقتصادی کشورهای مسلمان با دولت فاشیست و آدمکش آلمان ضربه ای هولناک و انتقام پشیمان کننده ای برای این کشور بحران زده و جنایتکار خواهد بود بی آنکه کمترین تأثیر منفی برای جهان اسلام در پی داشته باشد.
«مروه شربینی» فقط یک زن مسلمان مصری نیست، او نماد همه زنان مسلمان است و انتقام خون به ناحق ریخته این شهیده بایستی منطقی ترین انتظار و جدی ترین خواسته ملت های مسلمان از دولت های خود باشد.

بسمه تعالی
با توجه به اقامه نماز جمعه این هفته تهران به امامت حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی(مدظله العالی) و حضور آقایان موسوی و خاتمی ، از کلیه ی حامیان و هوادارن جنبش سبز تقاضا می گردد که از ساعت 11.30 ظهر جمعه در این مراسم حضور به هم رسانند و مجال خودنمایی به مخالفین را ندهند.
همچنین در ادامه این اطلاعیه ، نکاتی مطرح می گردد و تقاضا می شود افرادی که خواهان شرکت در این مراسم می باشند دقت لازم را مبذول فرمایند:
1)نماز جمعه تهران در دانشگاه تهران برگزار می گردد
2)نماز جمعه روز جمعه برگزار می گردد
2)نماز جمعه بعد از اذان ظهر و به جای نماز ظهر اقامه می گردد
3)آنچه توسط امام اقامه می شود 2 رکعت نماز جمعه و 4 رکعت نماز عصر می باشد
4)نمازگزارانی که آشنایی با نماز ندارند می توانند آموزشهای لازم را در سایت دریافت نمایند.در صورت عدم تمایل ،تنها کافیست نماز گزار به صورتِ هماهنگ با جمعیت ،حرکات نماز را انجام دهد ، تنها دقت شود که هنگام ایستادن و قرائت حمد و سوره توسط امام ، نمازگزار می بایست ساکت بماند
5) برای نماز باید وضو بگیرید
6)از نمازگزاران تقاضا می شود بعد از اتمام سخنان امام جمعه ،از تشویق و سوت و کف جداً خودداری فرمایند و و مانند شبها از ندای الله اکبر استفاده کنند
7)از خواهران تقاضا می گردد با خود چادر به همراه داشته باشند و در غیر اینصورت ، هنگام ورود به واحدهای سیاری که برای توزیع چادر در نظرگرفته شده اند مراجعه شود
8)از خواهران تقاضا می گردد از آرایش کردن خودداری فرمایند ،اما چون انجام این خواسته غیر ممکن به نظر می رسد ، تقاضا می گردد به نحوی صورت پذیرد که توجه دوربینهای خبرساز رژیم را به خود جلب نکند
9)با توجه با اینکه وضو گرفتن با داشتن لاک بر روی ناخنها صحیح نمی باشد ،از خواهران تقاضا می گردد لاکهای ناخن خود را پاک کنند ، در غیر اینصورت به ستادهای سیاری که روبه روی ضلع جنوبی دانشگاه اقدام به توزیع آسیتون می کنندمراجعه شود
10)نمازگزاران توجه داشته باشند که نماز جمعه ابداً مختلط نمی باشد و تقاضا می شود قبل از رسیدن به در ورودی ، جداییهای لازم صورت پذیرد تا مجال بهره برداری رسانه ای به دوربینهای رژیم داده نشود
11)ورود لوزام آرایش ،دخانیات ، مواد مخدر ، مشروبات الکلی ، حیوانات خانگی و ... ممنوع می باشد و اکیداً تقاضا می شود از به همراه داشتن این اقلام خودداری فرمایید و در صورت عدم امکان ، به واحدهای سیاری که به این منظور خدمت رسانی می کنند جهت تحویل مراجعه شود .

ضمناً جهت رفاه حال نمازگزاران ، روز جمعه راس ساعت 10:45 اتوبوسهایی جهت انتقال نمازگزاران در نظر گرفته شده است که محل اسقرار آنها عبارتند از:
میدان شهید لواسانی(فرمانیه)،میدان شید باهنر(نیاوران)،میدان قدس ،میدان تجریش(سر پل)،چهارراه زعفرانیه ، تقاطع ولیعصر و الهیه ،تقاطع ولیعصر و میرداماد ، میدان مادر(محسنی) ، میدان شیراز(ونک) ،انتها و ابتدای خیابان آفریقا(جردن) و همیچنین تقاطع آفریقا با ظفر ، و نهایتاً میدان ولیعصر(پهلوی)


تکمیلی:با توجه به آخرین گزارشهای رسیده از نمازگزاران احتمالی روز جمعه ،ضروری دانستیم مورد شماره 8 از موارد مطروحه را علاوه بر خواهران ، از برداران نیز عیناً تقاضا کنیم

با تشکر
ستاد مهندس میر حسین موسوی

 

پی نوشت:

دیشب این طبع، بی‌قرار شما /خواست عرض ارادتی بکند
دست کم از دل شکسته‌تان / واژه‌هایم عیادتی بکند
***
چشم بد دور، عمرتان بسیار /کس نبیند ملالتان آقا!
ما نمردیم خون دل بخوری /تخت باشد خیالتان آقا!
***
چیست روباه در مصاف شیر؟! /چه نیازی به امر یا گفته؟!
تو فقط ابرویی به هم آور /می‌شود خواب دشمن آشفته
***
هست خاموشی‌ات پر از فریاد / در تو آرامشی است طوفانی
«الذی انزل السکینه» تو را / کرده سرشار از فراوانی
***
واژه‌ها از لبت تراویدند / پرصلابت، پرعاطفه، پرشور
آفریدند در دل مردم /عزت، آمادگی، حماسه، حضور
***
این حماسه همه ز یمن تو بود / گرچه از آن مردمش خواندی
رهبرا! تا ابد ولی محبوب / در دل عاشقان خود ماندی
***
سهم دلدادگان تو سلوی /قسمتِ دشمنان تو سجیل
رهبری نیست در جهان جز تو / که ز امت چنین کند تجلیل
***
نسل سوم چو نسل اول هست/ با شعف با شعور با باور
جاری است انقلاب چون کوثر / هان! «فصل لربک وانحر»
***
گرچه در باغ سینه‌ات داری /لطف‌ها، مهرها، محبت‌ها
گفتی اما نمی‌روی چو حسین /تا ابد زیر بار بدعت‌ها!
***
ناگهان در نماز جمعه شهر /عطر محراب جمکران گل کرد
بغض تو تا شکست بر لب‌ها/ ذکر یا صاحب الزمان (عج) گل کرد
***
جان ایران! چه شد که جانت را /جان ناقابلی گمان کردی؟!
آبروی همه مسلمانان /اشک ما را چرا درآوردی؟!
***
جسم تو کامل است، ناقص نیست / می‌دهد عطر یک بغل گل یاس
دستت اما حکایتی دارد... / رَحِمَ اللهُ عَمِی العباس!

پی نوشت:

  • بعد از سخنان رهبری معظم انقلاب در نمازجمعه تهران قصد داشتم در مورد سخنان ایشان مطالبی را بنویسم اما هرچه فکر کردم دیدم نمی توانم بگویم آنچه را که باید گفته می شد...چند روز قبل شعری خواندم و آن را زبان حالی یافتم، برای بی‌قراری دل خویش و این شد که به رسم امانت به عاریه‌اش گرفتم، تا بلکه مرهمی باشد برای دلم و دل آنان که با ولایت زنده‌اند و ایستاده و گوش به فرمان مولای خویش.

  • آنانی که اگر امروز، در برابر زخم‌زبان‌ها و تهمت‌ها و ناسزاها سکوت کرده‌اند و لب می‌گزند و دندان می‌سایند، به امر ولی زمان خویش گوش سپرده‌اند که اگر نبود امر مولا...
    بگذریم.

  • این شعر، از سروده‌های حجت الاسلام جواد محمدزمانی، یکی از خطیبان و شاعران اهل قم می‌باشد ....عجب روزی بود...وقتی از صحبت های رهبری به شدت به وجد اومده بودیم آخر صحبت هاشون وقتی اونجوری درد و دل کردن صدای گریه و ناله مامان و بابا به شدت توی خونه بلند شد مثل میلیون ها نفری که توی نمازجمعه شرکت کرده بودن...بغض کرده بودم و به شیشه تلویزیون زل زده بودم....
  • .....
  • ...
  • این روزا عجیب دلم شکسته...بخاطر برخی جریانات شخصی...با اهل درد شرح غم خود نمی کنم...تقدیر قصه دل من ناشنیدن است...
  • خدایا تو تکیه گاه من در همه ی سختی ها و امید من در همه ی مشکلات و گرفتاری هایی

بسم الله...

پسرک در گوشه ای به انتظار نشسته بود... روزها و سالها و قرن ها...در انتظاری طولانی ...

تا روزی که جوانمرد را دید و جوانمرد گفت که رسیدن تنها در حرکت کردن است...نه در گوشه نشینی و به انتظار نشستن...

و پسرک برخواست تا راهش را آغاز کند... راهی برای رسیدن...

 

پی نوشت:

  • امتحانات شروع شده...
  • این روزها آرامش را عجیب آرزو میکنم... شاید با دعای دوستی....راستی شازده کوچولو ! -ببخشید استاد- این روزها به اون دعاهای معرکه ات عجب احتیاج دارم...مخصوصا از اونایی که سر سفره هفت سین دعا کردی برای آرامشم...
  • دوست دارم اشتباهات گذشته را دیگر مرتکب نشوم...شاید باید نگاهی داشت به گذشته...
  • خدایا تو تکیه گاه من در همه ی سختی ها و امید من در همه ی مشکلات و گرفتاری هایی....توی اتوبوس نشسته بودم و از دانشگاه به سمت خونه می رفتم...سرم رو به شیشه تکیه داده بودم و در حال فکر بودم که چشمم خورد به بنرهای تبلیغاتی کوچکی که توی اتوبوس زده بودن...این جمله رو اونجا نوشته بود...از امام حسین(ع)...
  • نشستن توی اتوبوس هم این روزها حال و هوای خاصی داره...مخصوصا اتوبوس های اینجا که کولرهاشونم روشنه و خنکه....
  • التماس دعا

عنوانی که رسانه های غربی برای آقای میرحسین موسوی برگزیده اند، «رهبر اپوزیسیون» (opposition leader) است؛ عنوانی که بی تردید در اذهان عمومی دنیا بازیگرانی را تداعی می کند که از چارچوب های حقوقی و اساسی نظام موجود، خود را بیرون کشیده و کل سیستم را نشانه رفته اند. تقریبا تمامی ناآرامی های خیابانی، از تظاهرات «سکوت» طرفداران آقای موسوی گرفته تا آتش زدن اتوبوس ها و بانک ها و سطل های زباله در چشم و زبان رسانه های غربی فقط و فقط یک بعد دارند و در یک قامت می گنجند: شورش اپوزیسیون علیه نظام اسلامی به رهبری میرحسین موسوی!
این مجموعه اتفاقات که می توان آن را پروژه خارج کردن موسوی از زیر چتر جمهوری اسلامی - یا خارج شده از زیر این چتر- نامید، ابعاد گوناگونی دارد که در زیر به بخشی از آنها اشاره می شود.
1- در سال های گذشته اسناد فراوانی مبنی بر تلاش گسترده نظام سلطه به سرکردگی آمریکا برای پیشگیری از حضور اصولگرایان در حاکمیت نظام جمهوری اسلامی صورت گرفته است. از جمله آنها می توان به افشاگری های روزنامه فایننشال تایمز درباره بودجه ویژه دولت آمریکا برای انجام «فعالیت های مرموز» در خاک ایران اشاره کرد که به موسسه ای به نام «خانه آزادی» اعطا شده است؛ یا افشاگری های روزنامه ان.آر.سی هلند مبنی بر واریز بیش از 57 میلیون دلار به حساب همین موسسه از سوی دولت واشنگتن و برای همان هدف.
خانه آزادی همان موسسه ای است که به اذعان روزنامه های نیویورک تایمز و واشنگتن پست مجری پروژه انقلاب های رنگی در کشورهایی چون گرجستان و اوکراین با هدف روی کار آوردن عوامل واشنگتن در این ممالک بوده است. این سازمان وابسته به سیا در دهه گذشته به این نتیجه رسید که ایران به دلیل تفاوت ساختاری نظام حکومتی آن با کشورهای حاشیه روسیه و نیز به دلیل عقاید دینی و ملی مردم ایران امکان عملی کردن پروژه کودتای رنگی امکان پذیر نیست. در کشورهای یاد شده امکان این وجود داشت که با تکیه بر سرمایه و تبلیغات از هر شخص دلخواهی چهره ساخته و او را بر کرسی ریاست جمهوری بنشانند، اما در ایران علاوه بر موانع بزرگی نظیر باورهای دینی و ملی مردم با مانع بزرگ دیگری به نام «شورای نگهبان» برخوردند که به دلیل کارکرد منحصر به فرد آن در حراست از پست های کلیدی نظام اسلامی، توطئه های مخملی را قبل از انفجار خنثی می کرد. 2- برای عبور از سد شورای نگهبان توطئه به شکل دیگری طرح ریزی شد. باید سراغ کسانی می رفتند که در اعتماد شورای نگهبان به آنها شکی نباشد. روشن بود که با توجه به سلایق و علایق جریان اصلاحات، این فرد باید از میان کسانی باشد که بخش وابسته اصلاحات بتواند نقش پررنگی در تمامی اقوال و رفتار و مواضع وی ایفا کند. اگرچه مجموعه ای داخلی و جدا و شاید بی خبر از این مجموعه، میرحسین موسوی را به سیدمحمد خاتمی ترجیح داد، اما بخش وابسته اصلاحات نقشه دیگری برای میرحسین داشتند.
3- از چندین ماه قبل از انتخابات، جریان یاد شده پروژه شبهه در سلامت انتخابات را کلید زد. این بخش دقیقاً منطبق بر پروژه های مخملی بوده و هدف از آن سخن گفتن از تقلب با قاطعیت تمام بعد از برگزاری انتخابات بود، رنگ سبز هم به عنوان نمادی که بر باورهای دینی منطبق بود باز با تاسی از پروژه های مخملی، به عنوان نشان انتخاباتی ستاد موسوی برگزیده شد. در این قسمت از پروژه، تقریباً همه چیز برای آشوب های خیابانی در روزهای بعد از انتخابات مهیا شده بود، اما مرحله اصلی این تاکتیک که این روزها در حال اجراست، مصادره میرحسین بود.
4- منظور نگارنده از «مصادره میرحسین» اشاره به همان پروژه عبور از شورای نگهبان برای ضربه زدن به نظام اسلامی است. به این صورت که آقای موسوی پس از تائید از سوی این شورا، توسط عناصر پشت پرده، به نفع اپوزیسیون وارد عمل شده و پای خود را از چارچوب های نظام بیرون بکشد. این مرحله دو مجری عمده دارد. جریان نخست، جریانی داخلی و تقریباً حامیان اصلی میرحسین (از جمله سازمان مجاهدین و حزب مشارکت) هستند که تاکنون قریب به اتفاق مواضع قانون شکنانه وی را تدارک دیده اند، از عدم قبول نتایج انتخابات و دعوت به شورش خیابانی بدون مجوز تا صدور بیانیه و موضع گیری علیه شورای نگهبان. جریان دوم، شامل دولت های غربی و تیم رسانه ای اروپایی-آمریکایی است که به اذعان شبکه تلویزیونی یورونیوز، با تمام توان به حمایت از آنچه جریان اپوزیسیون می خوانند، برخاسته اند. فشار برای بیرون راندن موسوی از دایره نظام از سوی جریان وابسته داخلی از یک سو، و کشش از طرف بیگانگان و دشمنان تابلودار نظام اسلامی از سوی دیگر. هم اکنون مجریان داخلی پروژه مصادره میرحسین در حال ناامید کردن وی از بازگشتن به آغوش نظام هستند.
اگر دیده می شود که میرحسین هیچ منطقی را نمی پذیرد و در حالی که از سوی نظام دلیل و منطق به آن سو روانه است و از آن سو فقط داد و فریاد شنیده می شود. علت آن است که قانع شدن موسوی و تمکین وی در برابر قانون، پروژه آنها را به باد خواهد داد... چرا که پروژه رنگی آشوب و بلوا نیاز به رهبر صوری دارد!
هم اکنون جریان وابسته داخلی با حمایت صریح دشمنان قسم خورده انقلاب، همه توان خود را مصروف بیرون کشیدن موسوی از چارچوب نظام می کنند. تندتر شدن لحن بیانیه هایی که میرحسین امضای خود را پای آنها می گذارد، به خوبی این مدعا را ثابت می کند. رهبرمعظم انقلاب اسلامی در خطبه های نمازجمعه تاکید کردند که همه این چهار نامزد از اعضای خانواده نظام اسلامی هستند. بی تردید حتی اگر سامان دهندگان پروژه مصادره موسوی بتوانند وی را از زیر چتر حاکمیت بیرون کشند نیز، در لطمه وارد کردن به نظام اسلامی ناکام خواهند ماند، چرا که سابقاً کسانی با مناصبی بالاتر از ایشان نیز با توطئه های بیگانگان و منافقان این راه را رفته اند بدون اینکه بتوانند کوچکترین ضربه ای به انقلاب وارد سازند، قابل درک است که میرحسین هم اکنون متحمل چه بار سنگینی از فشارهای چندجانبه است، اما هنوز برای او دیر نشده که خود را از معاندان و منافقان جدا کند.

 

  • پی نوشت:بازشماری آرا هم انجام شد و صداقت وزارت کشور در جلوی دوربین های صدا و سیما و خبرنگاران داخلی و خارجی نمایان شد و شورای نگهبان هم صحت انتخابات رو تایید کرد...پیش به سوی آبادکردن ایران در چهارسال آینده با ریاست جمهوری دکتر محمود احمدی نژاد

جناب آقای میر حسین موسوی!
ایران فقط تهران نیست! رأی یک شهروند تهرانی، با رأی یک شهروند روستایی این مملکت، از نظر قانونی! هیچ تفاوتی نمی‌کند. البته شاید در دیدگاه شما، روستاییان و مردم شهرهای کوچک این کشور، جزو ملت ایران نیستند! و چون در شهر تهران رأی بیشتری داشته‌ای پس برنده‌ای و رأی دیگران ارزشی برایت ندارد! +

جناب آقای موسوی!
به خاطر آن‌چه پیش از این از تو شنیده بودم، دوستت داشتم! اما امروز می‌بینم که جز سایه‌ای مه آلود و سرد، تصویر دیگری در ذهنم از تو نمی‌یابم. +

میر حسین جان!
آن‌چه در شعار و عمل شما در رابطه با قانون فهمیدم این است: قانون و قانون گرایی خوب است، اما تا زمانی که در راستای منافع شخصی و طیف همراهتان باشد! +

موسوی عزیز!
دموکراسی و انتخابات دموکراتیک چیز خوبیست؛ اما وقتی نتیجه‌اش به نفع شما باشد!

آقای موسوی!
شاید طعم پول‌های باندهای قدرت و ثروت و خاندان زر و زور زیر دندانت رفته و نمک‌گیر شده‌ای؟!

میرحسین عزیز!
می‌دانیم و می‌دانی! که از همان اول بازیچه بودی!؟
عروسک خیمه شب‌بازی بازی‌گردانان صحنه‌ای که نه برای رقابت، بلکه برای ضربه زدن به نظام و کشور و مردم شکل گرفته بود. + + +

جناب آقای مهندس!
این روزها و شب‌ها، نمونه‌هایی عملی از مدنیت و اخلاق برخی از هوادارانت را در میادین و خیابان‌های تهران و اصفهان و تبریز و... می‌بینیم! + + +

جناب مستطاب!
در نطق‌های انتخاباتی‌ات بارها و بارها شنیدم که پیر و مرادت را امام خمینی(ره) معرفی می‌کردی، پس ببین که خمینی عزیز، درباره امروز تو چه می‌گوید:
غلط می‌کنی قانون را قبول نداری، قانون تو را قبول ندارد.

آیا بازهم پیر مرادت خمینی است؟

بسم الله؛

  • برای دوستانی که فکر می‌کنند در انتخابات تقلب شده ...
  • نه برای آنهایی که می‌دانند چه شده ...
  • و نه برای کسانی که وقتی رأی می‌آورند، مردم می‌شوند محبوب ...
  • اما وقتی همان مردم تحویل‌شان نگیرند می‌شوند توده ...
  • فی‌الوقع برای آنهایی که فکر می‌کنند و تصمیم می‌گیرند:

- براساس آمار رسمی  46 میلیون و 200 هزار نفر است واجد شرایط رأی بوده‌اند

  • رأی دهندگان در جامعه روستایی 15 میلیون و 300 هزار نفر، معادل 33 درصد
  • شهرهای کوچک 19 میلیون و 600 هزار نفر، معادل 43 درصد
  • و شهرهای بزرگ 11 میلیون و 260 هزار نفر، معادل 24 درصد
  • که از این رقم آخر حدود 5میلیون شهر تهران است. 

همان‌طور که مشخص است بیشترین میزان تاثیرگذاری بر نتیجه را شهرهای کوچک دارند.

پس از آن روستاها و سپس شهرهای بزرگ و درنهایت شهر تهران.

این نکته مهم را هم باید در نظر داشته باشید که میزان مشارکت در روستاها فوق‌العاده بالاست و هرچه به بزرگی شهرها افزوده می‌شود،از مشارکت هم کاسته می‌شود؛

پس:

  • احتیاج به توضیح ندارد که ایران فقط دور و بر ما شهرنشین‌نان بزرگ نیست،همین اشتباه مدیریتی که مسؤوین نظام طی این چندین ساله داشتند و ماحصل‌اش چیزی جز تمرکز سرمایه و امکانات و به‌طبعش  افزایش جمعیت و بالارفتن خطرات اجتماعی در تهران و شهرهای بزرگ نبود.

 نتایج انتخابات 22خرداد88 به تفکیک شهرها اعلام شد.

اگر معتقد نیستید که دستکاری شده است و دروغ؛ اهل فکرید و  منطق؛ خودتان نگاهی بیاندازید:

نتایج آرا به تفکیک استان و شهرستان از سایت وزارت کشور؛

بالاترین رای میرحسین در تهران بوده است: دو میلیون و 166245 که می‌شود معادل 52درصد آرای شهر تهران

که همین‌جا هم تنها 300هزار رای با احمدی‌نژاد فاصله داشته است.درحالی‌که رای احمدی‌نژاد در مشهد با 1میلیون و 27273 بوده است وبیش از دوبرابر رای میرحسین در مشهد.

میرحسین تنها در شمیرانات اختلاف فاحشی با احمدی‌نژاد دارد، دویست هزار در مقابل یک‌صدهزار رای، اما اختلاف احمدی‌نژاد با میرحسین در شهرهای کوچک وحشت‌ناک است،مثلا:

در ابوموسی که میرحسین کم‌ترین رای یعنی 16 رای دارد، احمدی‌نژاد بیش از 2هزار رای یعنی حدود 170برابر وی رای بدست آورده است

و در بسیاری از شهرهای کوچک هم همین‌طور؛بطور متوسط احمدی نژاد در شهرهای کوچک بیش از ۷۰درصد آرا را کسب کرده است- که حامیان موسوی نیز پیش از انتخابات به این مساله اذعان داشتند-

لازم به یادآوری است که به اعتراف حامیان میرحسین بیش از ۹۰درصد روستاییان به احمدی نژاد رای می دهند - که دادند-

می‌توان گفت که در شهرهای بزرگ در واقع مراکز استان‌ها، رقابت بین میرحسین و احمدی‌نژاد تنگاتنگ بوده است.

که در این بین تهران، یزد، زاهدان، زنجان و اردبیل را موسوی برده است ولی مشهد،قم، خرم‌آباد و اصفهان،شیراز،قزوین، زنجان و... را با اختلاف زیاد به احمدی نژاد واگذار کرده است.

۱.  تهران// احمدی‌نژاد:  1809855    موسوی:  2166245

2.  مشهد// احمدی‌نژاد: 1027273  موسوی:  459011

3. اصفهان// احمدی‌نژاد: 666955   موسوی:  389459

4. شیراز// احمدی‌نژاد:  568009    موسوی: 352082                                

5. تبریز// احمدی‌نژاد: 435728      موسوی: 419983

6. اهواز// احمدی‌نژاد: 399240     موسوی: 223107

7. قم // احمدی‌نژاد: 422457       موسوی: 148467

8.  ارومیه// احمدی‌نژاد: 234600  موسوی: 199682

9.قزوین // احمدی‌نژاد: 220856   موسوی: 96973

10. یزد // احمدی‌نژاد: 133792   موسوی: 148090

11. خرم آباد// احمدی‌نژاد: 203026  موسوی: 72113

12. اردبیل// احمدی‌نژاد: 137220   موسوی: 140582

13. زنجان// احمدی‌نژاد: 200307   موسوی: 69944

14. زاهدان// احمدی‌نژاد:  120978 موسوی: 140118

15. سنندج//احمدی‌نژاد: 80936    موسوی: 74987

یاد بگیریم فقط خودمان را نبینیم

  • ایران فقط برای تهران و مرکز استان نشینان نیست
  • ایران فقط بینندگان بالاترین نیست
  • ایران فقط وبلاگ‌نویسان و دانشجویان نیست
  • ایران برای همه ایرانیان در همه جای آن است
  • ۱ نظر
  • ۲۸ خرداد ۸۸ ، ۱۰:۴۴
بسم الله؛

رهبری در پیام خود بعد از انتخابات به پرهیز از هرگونه آشوب و اغتشاش تاکید کردند و بیان داشتند که کسانی که قصد آشوب و تشنج در کشور را داشته باشند خائن به کشور هستند.

دو روز قبل نیز میرحسین موسوی دیداری با رهبر انقلاب داشت که مقام معظم رهبری به ایشان تاکید کردند که اگر اعتراضی دارد آنرا به شیوه ی قانونی از طریق شورای نگهبان پیگیری کند. اما ایشان که ادعای تبعیت از ولایت فقیه و رهبری انقلاب را دارند نه تنها از ایشان تبعیت نکردند بلکه با سخنان تحریک آمیز وی در میدان آزادی اتفاقات بسیار وحشتناکی رخ داد که نمونه های زیر تنها موارد بسیار کوچکی از آنهاست ...به راستی مهندس موسوی که ادعای پیروی از حق امام و تبعیت از رهبری و ادعای احترام به رای مردم و دموکراسی را دارد چه پاسخی برای این اتفاقات دارد؟

  • حامیان میرحسین موسوی در خیابان آزادی به مردم حمله کردند.روز گذشته حامیان موسوی که در میدان آزادی تجمع کرده بودند با سنگ پراکنی به مردمی که در حال بازگشت از راهپیمایی میدان ولی عصر بودند تعدای از آنها را زخمی و مجروح کردند.

  • دو تن از اعضای خانواده "رجب پور " در حمله روز گذشته تعدادی از اراذل و اوباش حامی موسوی به شهادت رسیدند.عصر دیروز تعدادی از اغتشاش گران در حوالی خیابان آزادی به سوی مهد کودک "آوای باران " تیراندازی کردند که بر اثر آن مادر و دختری که پشت درب ساختمان مهدکودک بودند مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به شهادت رسیدند.

  • حامیان سبز پوش میرحسین موسوی به یک بانوی محجبه که پرچم ایران در دست داشت حمله کردند.این بانوی محجبه که عصر سه شنبه در ابتدای خیابان ولیعصر ایستاده بود و با پرچم ایران شعارهایی در حمایت از احمدی نژاد سر می داد مورد حمله چند حامی سبز پوش میرحسین موسوی قرار گرفت.

  • رئیس شورای تامین استان تهران:متاسفانه برخی حامیان افراطی میرحسین موسوی روز گذشته در پایان راهپیمایی بدون مجوز خود با سلاح گرم و سرد به برخی مراکز دولتی، انتظامی و نظامی حمله کرده و باعث کشته شدن 7نفر و زخمی شدن 29 نفر و وارد شدن دهها میلیون تومان خسارت به اموال عمومی شدند. که آقای میرحسین موسوی باید پاسخگوی رفتارهای خشونت‌بار هواداران خود باشد که اینگونه از مردم شریف انتقام می‌گیرند.

 

  • پی نوشت: در جواب فردی که به نام آرش کامنت گذاشته بود باید بگویم:

  • بسم الله؛ همه ی افتخار من این است که نوشته هایم را با بسم الله شروع میکنم...اگر به قول شما دروغ و حرف لجن می نویسم باز هم به قول شما همین بسم الله بزند به کمرم!!! و اگر شما دروغ و لجن پراکنی میکنید هم که هرجور خدا صلاح می داند. در مکتب یاران احمدی نژاد توهین و نفرین معنا ندارد!
    ادب مرد به ز دولت اوست...ممنون از اینهمه ادب شما و ادب طرفداران مهندس موسوی و ادب جناب مهندس موسوی... واقعا با ادب هستید واقعا! تبریک میگم....

    متاسفانه فهم شما از یک بزغاله هم کمتره که ادعای میکنین تقلب شده!اونم نه ۱۰۰۰و ۲۰۰۰ و نه ۱میلیون و ۲میلیون...بلکه ۱۲میلیون.... اگه تقلب شده اون 89درصد نماینده های مهندس موسوی پسرخاله های من بودن که زیر صورت جلسات شعبه های اخذ رای رو امضا کردن و صحت آرا اون شعبه رو تایید کردن؟
    متاسفانه اینقدر سطح فرهنگت پایین هست که به خودم اجازه ندم باهات هم کلام بشم...
    ضمن اینکه اینقدر عرضه و جرات نداشتی که یه آدرس ایمیل یا وبلاگ از خودت بذاری واسه شنیدن جواب! والسلام!

  • ۰ نظر
  • ۲۸ خرداد ۸۸ ، ۱۰:۰۱
بسم الله؛

انتخابات 22خرداد برگزار شد. پیش از انتخابات و حتی یکی - دو سال قبل از آن می شد پیش بینی کرد که انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری با دوره های قبل متفاوت خواهد بود چرا  که از یک سو حجم وسیع فعالیت های دولت در سراسر کشور  و شهرهای کوچک و روستاها و حضور رئیس جمهور  در مناطق دورافتاده نیروهای بسیاری را که در «حاشیه» به سر می بردند  به «متن» آورده و فعال خواهد کرد و یک رکورد جدید را به ثبت می رساند اما البته باید اذعان کرد که هیچکس سطح گسترده مشارکت 39 میلیونی  و 85 درصدی  را پیش بینی نکرده بود.وضع ترکیب جمعیتی ایران بدینگونه است که حدود 30 میلیون نفر از جمعیت ایران در شهرهای کوچک (بالای 8000 نفر جمعیت)، حدود 24 میلیون نفر در روستاها و مناطق عشایری و نزدیک به 16 میلیون نفر از جمعیت ایران در  9 کلان شهر -تهران، کرج، اصفهان، شیراز، اهواز، مشهد، تبریز، ساری و کرمانزندگی می کنند که به ترتیب حدود 6/19 میلیون، 3/15میلیون، 3/11 میلیون نفر واجد شرایط رأی دادن می باشند در این میان تجربه نشان می دهد که سطح مشارکت مردم در پای صندوق های رأی در روستاها و شهرهای کوچک از کلان شهرها  بیشتر است. بنابراین در یک حساب سرانگشتی می توان گفت که روستاها، عشایر  و شهرهای کوچک نزدیک به 35 میلیون واجد شرایط رأی- یعنی حدود 76 درصد واجدین شرایط رأی- را در خود جای داده است و کاملاً قادرند رأی کلان شهرها را تحت تاثیر قرار دهند.

رأی مردم در انتخابات 22 خرداد 88 به خوبی این نکته را به اثبات رساند که  هر مقدار حکومت و دولت به «متن» مردم و نه  «حاشیه های متن نما» مراجعه کند با اقبال بیشتر مردم مواجه می گردد. حضرت امیرالمومنین- سلام الله علیه- در نامه ای خطاب به جناب مالک اشتر نخعی می نویسند؛ به همگان یادآور شود که اگر کارگزاران کشور تلاش خود را به جلب رضایت مدعیان و خواص و زورمندان و زرداران معطوف کنند، توده های مردم را از دست می دهند و در همان حال قادر به جلب رضایت طبقه مدعی نیز نخواهند بود. و در عین حال رضایت این  طبقه مشکلات حکومت را حل نمی کند و بر پایداری و کارآمدی آن نمی افزاید اما اگر کارگزاران به سمت جلب حمایت توده ها روی آورند  قادرند با «حداقل خدمت» نیز همراهی آنان را جلب کنند چرا که توده های مردم برخلاف طبقه مدعی، فزونخواه و ناسپاس نیستند. در این صورت طبقه خواص و مدعی، ضربه ای به حکومت وارد نمی کند و از پایداری و  کارآمدی آن نمی کاهد.
نباید کمترین تردیدی داشت که یکی از مولفه های مهم و تعیین کننده آراء نزدیک به 30 میلیونی  مردم ایران در پای صندوق  رأی «رضایت» آنان از عملکرد دولت نهم نسبت به دولت های پیشین است، رأی بالای رئیس جمهور نیز این موضوع را تایید می کند. واقعیت این است که دولت دکتر احمدی نژاد توانسته است حاشیه نشین ها که نزدیک به 70 درصد جامعه را شامل می شوند- و در واقع به دلیل داشتن اکثریت، متن جامعه هستندرا به سیستم حکومت و دولت دلگرم کند و اعتماد آنان را جلب کند این مسئله سبب شد که در این شهرها و روستاها مشارکت مردم حتی از 90 درصد هم بگذرد و برآراء کلان شهرها غلبه کند،  هر چند در کلان شهرها نیز مشارکت مردمی نسبت به گذشته بالاتر بوده است.
دکتر محمود احمدی نژاد با کسب حدود 25 میلیون رأی که کاملاً نصاب آراء روسای جمهور را تغییر داد و حتی 5/2 برابر رأی بعضی از روسای جمهور پیشین بود، بدون تردید به موضوعی «مورد مطالعه» تبدیل گردید. اینکه یک نفر بدون برخورداری از پشتوانه حزبی و بدون اتکاء به حمایت احزاب سیاسی و بدون تکیه بر حمایت چهره های سیاسی- و البته با احترام به همه آنان و برخورداری بسیار محدود از حمایت آنان- به این میزان از آراء مردم دست می یابد، بخوبی نشان می دهد که توده های مردم  تشنه خدمتند نه نیازمند توصیه این یا آندکتر محمود احمدی نژاد و کابینه او در 4 سال ریاست جمهوری دوره نهم در خدمت به محرومان و حاشیه نشین های عرصه سیاست، شق القمر نکرده است و آنچه درباره آنان انجام شده تازه حداقلی از حق و حقوق توده های محروم است که برخی دولت های گذشته همین حداقل را هم از آنان دریغ می کردند.
دولت  نهم به توده های مردم ثابت کرده است که «مسئله را می فهمد»  و آدرس را بلد است و به اندازه کافی برای سراغ گرفتن از «اولیای نعم جمهوری اسلامی» - تعبیری که حضرت امام خمینی برای توده های محروم به کار می برد- عزم و اراده  دارد اما آیا اینک مشکل فقر، بیکاری، بهداشت، آموزش، بیمه و... آنان حل و فصل شده است تردیدی وجود ندارد که پاسخ این سوال ها منفی است نه اینکه دولت و نظام در دولت های سابق و کنونی خدمت به توده ها را فراموش کرده اند که این ناسپاسی مطلق  از خدماتی است که مسئولان، مدیران و سایر نیروهای فعال طی 30 سال گذشته ارائه کرده اند بلکه از این جهت که همه این تلاش های خوب و موثر مشکلات را فقط تا حدی کاهش داده اند. این دولت در قول و فعل اثبات کرده است که توده ها را بر خواص ترجیح می دهد و همین مقدار دلگرمی فراوانی را تولید کرده است.
نکته مهم دیگر در این بحث این است که سعه صدر جمهوری اسلامی در جریان فضای تبلیغات انتخاباتی و امکانات ویژه ای که صداوسیما در این خصوص فراهم کرد تاثیر زیادی در گرم شدن فضای انتخابات داشت که باید به آنان دست مریزاد گفت.
انتخابات روز جمعه از یک بعد دیگر نیز قابل ملاحظه بود که کمتر از آن صحبت شده است. انتخابات 22 خرداد اولین انتخابات نظام جمهوری اسلامی در دهه چهارم انقلاب بود. انقلاب ها به مرور که از مبدا پیدایش خود فاصله می گیرند نوعاً با کاهش اقبال و استقبال شهروندان خود مواجه می گردند و این به یک پدیده طبیعی تبدیل گردیده است. مشارکت 85 درصدی شهروندان ایرانی و شکستن رکوردهای قبلی و اجتماع اکثریت آنان حول محور یک کاندیدا  نشان داد که این قاعده درباره انقلاب ایران صدق نمی کند و انقلاب نه تنها با کاهش علاقه شهروندان خود مواجه نیست بلکه با مراجعه متراکم تر آنان نیز مواجه است. روز جمعه یکی از شبکه های خبری خارجی که در طول سال های گذشته تلاش وسیعی داشت تا حقایق ایران را وارونه جلوه دهد در  گزارش خود که مستقیماً  از تهران مخابره  می کرد گفت: «آنچه امروز من مشاهده می کنم را فقط می توانم با مشارکت مردم در انقلاب 57 مقایسه کنم»  در واقع انتخابات 22 خرداد از آنجا که به «ریشه ها» و «اصول» تکیه داشت و کاندیدای پیروز با دعوت به بازگشت به راه و خط امام وارد میدان شده بود، از انقلاب 57 غبارروبی کرد و به آن طراوت تازه ای بخشید.
اما همان طبقه مدعی که توده های مردم و صاحبان اصلی انقلاب را به حاشیه رانده بودند، امروز با توهم پراکنی درباره حضور بسیار باشکوه مردم و آراء  خیره کننده رئیس جمهور منتخب، تلاش می کنند تا آب رفته را به جوی برگردانند. مردم این را خوب می فهمند و البته چون برخلاف این گروه کوچک که جز به منافع خود فکر نمی کنند به ایران و اسلام و انقلاب می اندیشند و با صبوری رفتار زیاده خواهانه این گروه را زیر نظر دارند. قدرمسلم آنانکه با بغض به نتایج  این انتخابات می نگرند در محکمه وجدان عمومی مردم، محکومانی اند که راه بازگشت نخواهند داشت. بهتر است این طبقه کوچک به خاطر منافع شخصی خود هم که شده با «سواد اعظم»- تعبیر حضرت امیر درباره توده هاهمراه شوند.
البته عدم همراهی شان لطمه ای به این نظام و مردم نمی زند چرا که مردمی که با حضور پرشور ساعت ها به صف می ایستند  تا یک رأی را در صندوق  بیاندازند  در جهت حفظ دستاوردهای خود جمعه و شنبه و... نمی شناسند.
  • ۰ نظر
  • ۲۷ خرداد ۸۸ ، ۰۹:۵۲